نفرین تفریحی پیامبر!
 

آیا صحیح است که پیامبر اکرم بدون دلیل و بدون استحقاق مسلمانان را سب و لعن و یا نفرین می‌کرد؟

و آیا این شیوه با «خلق عظیم» پیامبر تناسب دارد؟

در حالیکه به نقل بیهقی هرگز دیده نشده که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و سلّم ـ کسی را سب کند «ما رأیت رسول الله یسبُّ احداً»([۱])

مسلم نیسابوری در صحیح([۲]) خود این اتهام را ـ نعوذ بالله ـ به پیامبر ـ صلی الله علیه و سلّم ـنسبت داده و تیتر باب را چنین قرار داده: 

باب من لعنه النبی او سبّه او دعا علیه ولیس هو أهلا لذلک..» سپس هفت روایت آورده که مضمون آن سبّ افراد غیرمستحق توسط پیامبر است!!.

آیا جعل این روایات به خاطر تطهیر و تبریه کسانی نیست که مورد نفرین و لعن پیامبر قرار گرفته اند، همانند معاویه که پیامبر او را نفرین کرد: (لا أشبع اللّه بطنه).

و همانند معاویه و عمر و بن عاص ـ رضی الله عنهما ـ که در حال او از خواندن بودند، و پیامبران دو را تفریق کرده و فرمود:

اللهم ارکسهما فی الفتنة رکساً و دعهما الی النار دعاً.([۳])
و همانند ابوسفیان و دو فرزندش: (اللهم العن الراکب والقاید والسایق).([۴])
و همانند معاویه و عمروبن عاص که در حال آواز خواندن بودند و پیامبر هر دو را نفرین کرد([۵]).
و همانند: متخلّفان از جیش و سپاه اسامه: لعن اللّه من تخلف عن جیش اُسامة..([۶])

آیا برای دفاع از این افراد ـ که مورد لعن و طرد و نفرین پیامبر قرار گرفته ـ سزاوار است پیامبر را متهم کنیم آن هم به رفتاری بر خلاف اخلاق؟ آیا این ظلم به پیامبر اکرم نیست؟ و تکذیب آیه شریفه انک لعلی خلق عظیم([۷]) نیست؟!

______________________
پی نوشت:

[۱]. سنن بیهقی ح ۳۵۵۴.

[۲]. صحیح مسلم ج ۵ کتاب البرو الصلة ب ۲۵ ح ۹۷ ـ ۸۸، سنن دارمی ج ۲: ۴۰۶ ب ۵۳ ـ مسند احمد ۵: ۱۴۸ قال رسول الله ـ صلی الله علیه و سلّم ـ:... انما انا بشر، أرضی کما یرضی البَشَر، وأغضب کما یغضب البشر. فأیما أحد دعوت علیه من أمتی. بدعوة، لیس لها بأهل. أن تجعلها له طهوراً.

[۳]. المعجم الکبیر ج ۱۱ ص ۳۲ ح ۱۰۹۷۰.

[۴]. الدر المنثور ۲: ۷۱ ـ مجمع الزواید ۱: ۱۱۳ و ۷: ۲۴۷.

[۵]. المعجم الکبیر ۱۱: ۳۲ ح ۱۰۹۷۰ ـ فرمود: اللهم ارکسهما فی الفتنة رکساً و دعهما الی النار دعاً.

[۶]. زهری می‌گوید: أمَّر رسول اللّه ـ صلی الله علیه و سلّم ـ اُسامة بن زید علی جیش فیهم عمر بن الخطاب والزبیر. مصنف عبدالرزاق ۵: ۴۸۲ ح ۹۷۷۷. شرح ابن ابی الحدید ۶: ۵۳ ـ الملل و النحل ۱: ۲۹.

[۷]. سورة القلم: آیه ۴.