طرح شبهه:

در جلد اوّل کتاب الکافی الکلینی اسم کسانی ذکر شده است که برای شیعیان احادیث پیامبر و گفته‌‌های اهل بیت را روایت کرده ‌اند، برخی از این افراد عبارتند از: مُفَضَّلِ بْنِ عُمَر، أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَبِیِّ، عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ، عُمَرَ ابْنِ أُذَیْنَةَ، عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ، إبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ، عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ، مُوسَی بْنِ عُمَرَ، الْعَبَّاسِ بْنِ عُمَرَ، می‌‌بینید که همه این روایان اسم خودشان یا اسم پدرشان عمر است. سؤال اینجاست که چرا اینها عمر نامیده شده‌ اند؟!

پاسخ:

۱- قبل از هر چیز توجه سوال کننده را به این مطلب بدیهی جلب می‌کنیم که: در تمامی جوامع، نامهایی وجود دارند که در یک بازه زمانی در جامعه مرسوم و مورد پسند عموم قرار می‌گیرند؛ هم نام بودن شخصیت منفوری با یکی از آن نامها الزاما سبب محو شدن آن نام نمی‌گردد.همچنین اگر مردمان فرزندان خود را به آن نام نامیدند، فقط نشانه علاقمندی به واژگان آن نام است، نه علاقه مندی به شخصیت منفور هم نام آن.
به عنوان مثال در جامعه ایران، آذربایجان، ترکیه و حتی روسیه افرادی به نام چنگیز نام گذاری شده اند که به هیچ وجه نمی‌توان این پدیده را ناشی از علاقه پدران آنها به سفاک پلیدی که صفحات تاریخ را سیاه نموده دانست. بدون شک همه پدران و مادران آنها از قتل و غارت و تجاوز و در یک کلام از عمل و شخصیت چنگیز بیزارند، اما واژه چنگیز را برای نامیدن فرزند خود انتخاب کرده اند، فقط چون نام رایج و مورد پسند جامعه بوده است.
نمونه دیگر منصور دوانیقی آن همه جنایات و آزارها را در مورد شیعیان مرتکب شد و امام صادق علیه السلام را پس از آن همه رنج به شهادت رساند، اما امروز در میان شیعیان نام منصور مورد استفاده قرار میگیرد. بدون شک هیچ شیعه ای را نمی‌یابید که کوچکترین علاقه به ظالمی که قاتل امامش بوده، داشته باشد اما فرزندش رابه این نام می‌نامد و نامیدن فرزندش به این نام را اصلاً نشانه علاقه به او نمیداند.
همین مطلب در مورد اسامی دیگر مانند تیمور، امین(برادر مامون)، مسعود(سلطان مسعود غزنوی تعداد زیادی از شیعیان را گردن زد) و.... وجود دارد. قابل ذکر است که این موضوع با گذشت زمان و شرایط موجود در جامعه می‌تواند دست خوش تغییر شود، بدون شک نامهای رایج گذشته امروز دیگر محبوبیت آندورانها را ندارند و نامهای رایج و مورد علاقه امروز، الزاما در آینده محبوبیتی مثل حالا را نخواهد داشت.
اسامی خلفا در دوره صدر اسلام اسامی جدیدی نبوده و مرسوم و رایج بوده اند؛ جالب است بدانیم که اصحابی که از آنها حدیث نقل شده ازحدود ۲۰۰ نفر، ۱۹ نفر ابوبکر، ۲۱ نفر عمر و ۲۶ نفر عثمان بوده اند که این تراکم اسمی در نام‌های محمد و علی وجود ندارد.پس اسامی مذکور از جمله اسمهای رایج و شیک زمانه خود بودنه اند که به شخص خاصی انتساب نداشته اند.

۲- همواره نام اشخاص، در نوزادی و توسط والدین آنها انتخاب می‌شود و بر آنها گذاشته میشود. بنابراین هم نامی اصحاب ائمه علیهم السلام با نام غاصبان خلافت آن هم در حالی که این نامها در آن دوران رایج بوده و نیز توسط والدین آنها انتخاب شده است اثبات کننده هیچ چیزی نیست.

۳-اگر هم نامی بعضی اصحاب ائمه علیهم السلام با دشمنان آنان نشانه محبت و صمیمیت باشد پس هم نام بودن بسیاری از دانشمندان اهل تسنن با نام‌هایی همچون علی، حسن و حسین، نشانه محبت آنان به مکتب دشمنان خلافت است؟

۴- حدیثی از امیرالمومنین علیه السلام رسیده که ایشان فرموده اند:
"عَنْ هُبَیْرَةَ ابْنِ مَرْیَمَ، قَالَ کُنَّا جُلُوساً عِنْدَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ، فَدَعَا ابْنَهُ عُثْمَانَ، فَقَالَ لَهُ یَا عُثْمَانُ ثُمَّ قَالَ إِنِّی لَمْ أُسَمِّهِ بِاسْمِ عُثْمَانَ...، إِنَّمَا سَمَّیْتُهُ بِاسْمِ عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ"[۱] ترجمه: نزد علی علیه السلام نشسته بودیم، پس آن حضرت فرزندشان را به نام عثمان صدا زدند و فرمودند: ای عثمان! سپس فرمودند من نام او را به نام عثمان { بن عفان }نام نگذاشتم بلکه او را به نام عثمان بن مظعون (صحابی بزرگوار رسول خدا) نام گذاری کردم. 
همچنین در جای دیگر آمده است:"وَ رُوِیَ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إِنَّمَا سَمَّیْتُهُ بِاسْمِ أَخِی عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ".. [۳],[۲] ترجمه:"علی علیه السلام فرمودند: جز این نیست که نام فرزندم را به نام برادرم عثمان بن مظعون نام گذاری کردم". آنجا که مولای شیعیان نام عثمان را به احترام عثمان ابن مظعون بر فرزند خویش نهادند، شیعیان نیز اگر چنین کرده باشند چه عجب؟

۵- حال که موارد فوق را مطالعه فرمودید این نکته اساسی را نباید از یاد برد که اگر هیچ یک از دلایل فوق از طریق گزارشهای تاریخی به دست ما نمی‌رسید و از علتهای این نام گذاری ها آگاهی نمی‌یافتیم چه اتفاقی می‌افتاد؟ آیا کسی میتواند ادعا کند که تمام دلایل مفصل و مختلف ازآیات شریفه قرآن و روایات متواتر نبوی و گزارش‌های فراوان تاریخی مبنی بر حقانیت امیرالمومنین علیه السلام مردود هستند، آن هم با یک خبر تاریخی مبنی بر اینکه نام سه فرزند امیرالمومنین مشابه نام خلفا بوده است؟ آن هم در شرایطی که ما (فرضاً) علت آن نام گذاری را نمی‌دانیم و از جریانهای آن دوره با خبر نیستیم؟ مسلما هیچ عقل سلیمی این برخورد با مدارک دینی را نمی‌پسندد و آن را تایید نمیکند! لذا قدرت و پایه دلالتی این خبر هیچگاه به پای دلایل محکمی که با اثبات ولایت امیرالمومنین و خلافت بلافصل آن حضرت را اثبات میکند نمیرسد و لذا پرداختن به این سوال همواره به عنوان بررسی یک موضوع فرعی و حاشیه ای مطرح می‌باشد و اگر کسی از این موضوع برای اعلام مردودیت مجموعه ادله قرآنی و روایی و تاریخی در اثبات حقانیت امیرالمومنین علیه السلام استفاده می‌کند نشان از ناتوانی او در ارائه بحث در نصوص قرآنی و روایی و ادله محکم کتاب و سنت است!

 

پی‌نوشت‌ها:

۱. بحارالأنوار ج: ۳۱ ص ۲۹۵
۲. بحارالأنوار ج: ۴۵ ص ۳۸
۳. المقاتل الطالبیین ص۵۵

 

///