به نام خداوند مهرگسترِ مهربان

“هشیار باشیم”!

جناب آقای محمد نوریزاد

نامه ی سرگشاده و سراسر احساس و دلنوشته ی دراماتیک جنابعالی را که با «بوسه بر پای یک بهایی کوچک» اسباب شگفتی را فراهم میکرد، ناباورانه چند بار خواندم.

البته هنگامی که به یاد آوردم چندی پیش هم، جنابعالی با ابراز شرم و سرافکندگی، از بهاییان ایران پوزش طلبیده اید، کمی از شگفتی ام کاسته شد و ناگفته نماند که خودم را هم سرزنش کردم که چرا همان هنگام نکوشیدم تا شما را، با کنار زدن نقاب تزویر و دروغ از چهره ی تشکیلات هزارتوی بهاییت، از آنهمه سرافکندگی برهانم و بگویم:

همانطور که بسیاری از هموطنان فریبخورده ی بهایی کشورمان، بازی خوردگانِ کارگردانانِ اصلی حیفانشین اند، شما نیز تحت تأثیر احساسات شاعرانه، و البته انسان دوستانه و صد البته نادانسته، فریب تشکیلاتی را خورده اید که سالهاست در این مملکت شیعه، به اغواگری اشتغال دارند.

و باز به یاد آوردم که همان زمان یکی از مورّخان نام آشنا و آشنا به حوزه ی بهاییت، پاسخی درخور، به شما داده است که اگر حسن ظنّ داشته باشیم باید بنا را بر آن بگذاریم که از محتوای آن نوشته ی روشنگر و دیگر مسائل پشت پرده ی بهاییت، آگاه نیستید که اینک در پی آنهمه شرمساری پیشین، مجبور شده اید دیگر بار بر پای یک کودک بهایی بوسه بزنید و به این بهانه مرجعیت و روحانیت شیعه را به چالش بکشانید.

جناب نوریزاد

من به عنوان یک مسلمان و یک شیعه، از آنهمه مغلطه و تحریک غیر منصفانه ی عواطف انسانی و اسلامی و تلاش در راستای پنهان کردن “ریشه” و چالش بس بزرگنمایی شده ی “شاخه”، افسوس خوردم و چون بنا را بر عدم آگاهی جنابعالی از بسیاری “نقشه‌های تشکیلات مرموز و مخفیِ بیت العدل برای ایجاد تفرقه و تشتت در جامعه ی ایرانی، نهادم، بر آن شدم تا نکاتی را به عرض و آگاهی شما برسانم.

انتظار دارم جنابعالی که خود را از تبار اندیشه ی تابناک علوی میدانید و با استناد به روش امیر مؤمنان و پیشوای پرهیزگاران، افتخار آن را دارید که همچنان شیعه باشید، رسم جوانمردی پیشه کنید و پاسخگوی پرسشهای این نوشتار باشید و اگر آنها را راست دانستید، در نوشته ای دیگر از ساحت مقدسات شیعه و نیز مرجعیت پوزش بخواهید که بیتردید این پوزشخواهی بر مرتبت و منزلت شما میافزاید و در پی دلشاد کردن پیشین، اینبار دل دشمنان دین و مملکت را به درد میآورد.

• پرسشهای بخش یکم:

آیا تاریخ پیدایش بابیت و در پی آن، بهاییت و سیر حوادث و ایجاد جنگ‌های داخلی و اقدام به ترور تا بلوی در عراق و انشعابات و دعواهای داخلی بهاییان و ازلیان را خوانده اید؟

آیا از پیآمدهای اجتماعیِ ترورها و آدمکشیهای بابیان و بهاییان در این مرز و بوم آگاهید؟

آیا میدانید فتنه ی باب موجب بروز سه جنگ داخلی (طبرسی و نیریز و زنجان)در این مرز و بوم و کشتار بسیاری از هموطنانمان شده است؟
آیا میدانید در دوران ناتوانی دستگاه حاکمیت قاجار، اگر نبود عنایات خداوندی، وحدت ملی این مرز و بوم با خطری بس جدی رو در رو میشد؟
آنچه در این آوردگاه تقابل شیعه و دشمنان قسمخورده اش رخ داده ،بی تردید نخستین حادثه نبوده است؛ راستی چرا جنابعالی در نوشته ی خود اشاره ای هر چند کوتاه و کنایه آمیز، به ”عاملان اصلی و پدیدآوردندگان” این پدیده ی – البته ناخوشآیند- فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، نکرده اید؟ ظلم بر هر کسی قبیح است اما چرا از “البادی اظلم” که اساس این فتنه را در کشور امام زمان سلام الله علیه نهاد،سخن نگفته اید؟


• پرسش‌های بخش دوم

آیا از حمایت‌های آغازین و بی پروای امپراطوی روس از فتنه ی باب، آگاهید؟

آیا میدانید سفیر روس در تهران مجدّانه به حمایت از بهاء الله (بابیِ متّهم در ترور شاه در آنزمان و پیشوای بعدیِ بهاییان) برخاست و مانع اعدام او شد؟

آیا خبر دارید که بهاء الله بعدها که ادعای پیامبری کرد، لوحی آسمانی در دعای بر امپراطور روس به سبب آن خدمت گرانبهای الهی، نازل کرد و او را سخت ستود؟

آیا خبر دارید که در پی فروپاشی امپراطوری تزاری، گرگ پیر استعمار بریتانیای کبیر، به حمایت از عبد البهاء و بهاییت، آستین همت بالا زد؟
لابد مطّلع اید که به پاس خدمات بیدریغ عبد البهاء، در ماجرای اشغال فلسطین و استقرار نیروهای اشغالگر انگیس در آن سرزمین، عبد البهاء مفتخر به دریافت نشان پهلوانی ویژه ی امپراطوری انگلیس میشود و “سِر عبد البهاء” لقب میگیرد؟

به راستی جناب آقای نوریزاد فکر نمیکنید در آن ایامی که سفارت روس در حمایت از بابیت و سپس دولت بریتانیای کبیر، از توسعه ی بهاییت در ایران، میکوشیدند، داوری امروز امثال جنابعالی را آرزو میکردند؟!


• پرسش‌های بخش سوم

آیا از نقش بسیار مهم و اساسی بهاییت در تشکیل دولت غاصب اسراییل آگاه اید؟

آیا میدانید سران و پیشوایان بهایی (از جمله روحیه ماکسول همسرشوقی افندی) بهاییت و اسراییل را “حلقه‌های یک زنجیر” میدانند؟
آیا در وابستگی تشکیلات پیچیده و چندلایه ی حزب سیاسی و دین نمای بیت العدل در قلب رژیم اشغالگر قدس، به سرویس‌های امنیتی اسراییل تردید دارید؟

آیا سلطه ی تبلیغی آنان را با استقلال و تمامیّت ارضی این آب و خاک، در تضادّ نمیبینید؟

آیا “عدل” و “انصاف” را در تراز فرهنگسازان انگلیسی و نظریه پردازان اسراییلی و بر مبنای دستورالعملها، بیانیه ها و رهنمودهای اتاق فرماندهی بهاییت [بیت العدل] ترجمه نمیکنید؟

جناب نوریزاد، چگونه به خود اجازه میدهید در آبی که از آن سوی مرزهای تنها کشور شیعه در این کره ی خاکی، دستور گِل آلود کردن آن به هر بهانه و مناسبت [موجه یا ناموجه] صادر میشود، لابد ندانسته، ماهی عاطفه و احساس بگیرید؟!


• پرسش‌های بخش چهارم

آیا از شدّت دشمنی بهاییت با باورهای اصیل شیعی و اسلامی، آگاه اید؟ آیا می‌دانید که آنان اسلام را منسوخ و تاریخ مصرف گذشته می‌شمرند و از سوی بیت العدل مأمور به تبلیغ آنند و در پیام‌های متععد (از جمله پیام اسفند٩١) بر تبلیغ آن پای می‌فشرند؟
آیا میدانید بهاییت و حتی بسیاری از بهاییان، به امام زمانی که شما هم به او اعتقاد دارید، کینه ای دیرین دارند و او را موهوم میدانند؟
آیا از جلسات علنی آنان در دوران پیش از انقلاب خبر دارید که آشکارا به مبانی و مقدّسات اسلام حمله میکردند؟
آیا میدانید که در همان زمان، احکام و قوانین دین مبین را به تمسخر میگرفتند و اسلام را دین کهنه پرستان مینامیدند؟
آیا میدانید هم اینک نیز در نشستهای خصوصی خود همان سخنان را میگویند و باورهای اصیل اسلامی را به تمسخر میگیرند؟
جناب نوریزاد، فراموش نکنید که حداقل ۹۸% مردم این مرز و بوم، مسلماناند و بدانید که توهین به مقدّسات آنان، سرلوحه ی برنامه‌های حیفانشینان است.

چرا بازی با باورهای دینی مردم را برنمیتابید و نامه ای هم به همان سوزناکی در شکوه و شکایت از آن حرکات شیطانی سست کردن اعتقاد و ایمان مردم، نمینویسید؟


• پرسش‌های بخش پنجم

آیا از تلاشه ای مضاعف و پیگیر تشکیلات تبلیغی بهاییت در سست کردن اعتقادات مردم، مطلع اید؟

آیا میدانید در برخی از کشورهای مثلا دموکراتیک، تلاش برای تغییر دادن دین دیگران، نوعی جرم به شمار میآید؟

آیا میدانید اقدامات تبلیغی بهاییت – که اغلب مخفیانه صورت میگیرد- موجب بروز اختلافات اعتقادی در میان خانواده ها میشود و برخی بنیادهای خانوادگی را برمیاندازد؟

آیا خبر دارید که تهاجم تبلیغی بهاییت، که پیوسته با پیامهای بیت العدل بر انجام آن تأکید میشود، خود عامل مهمی در بروز تضییقات و تنگناهای اجتماعی برای بهاییان بیخبر و ناآگاه است؟

و طرفه آنکه آیا میدانید بهاییتی که تبلیغ را در ایران از اوجب واجبات میداند، همان واجب را در اسراییل ممنوع میشمارد و دامنه ی این ممنوعیت و حرمت بدانجا میانجامد که بهاییان حتی حق ندارند خارج از اسراییل هم یک نفر اسراییلی را تبلیغ کنند؟!

جناب نوریزاد، آیا بهتر نیست برای شناخت “مقصر واقعی” از “واکاوی برشی” مسأله و “نگرش سطحی و مقطعی” بپرهیزید واز “ریشه” تا “شاخه” را با نگاهی جامع و فراگیر، به تیغ نقد بکشید؟

• پرسش‌های بخش ششم

آیا میدانید در بسیاری از جنایات تاریخ بشری، بهاییت که پیوسته خود را پاسدار آرمانهای انسانی جا میزند، سکوت اختیار کرده است؟
آیا خبر دارید که مثلاً ماجرای ننگین بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را تمامی کشورها جهان و سازمانهای جهانی محکوم کردند؟
آیا میدانید که سران تشکیلات جهانی بهاییت، یعنی بیت العدل، کمترین عکس العملی در برابر آن جنایت کم سابقه و بلکه بی سابقه ی بشری، نشان نداد و سکوت محض اختیار کرد؟

آیا میدانید هم اینک در کشورهایی چون عراق و افغانستان و لبنان و سوریه و پاکستان، هزاران انسان، تنها به جرم شیعه بودن، کشته میشوند؟
آیا خبر دارید که بهاییت و تشکیلاتش، در راستای تأیید اقدامات استکباری، هیچگاه کمترین سخنی در محکومیت اینگونه جنایتهای بشری، نگفته است؟

آقای نوریزاد جا ندارد که جنابعالی هزاران آرتین مظلوم، بیگناه و گرسنه را – که مثل آرتین درام شما آنقدر سعادتمند نیستند که هفته ای یکبار آغوش گرم پدر و مادر زندانی خود را تجربه کنند- یاد کنید؟

بهتر نیست دریای احساسات شما برای آرتین‌هایی از قبیله ی قبله هم طوفانی شود و دستشان را ببوسید و بر تنهایی و مظلومیّت واقعیشان، اشک بریزید و تشکیلات بیت العدل را -که هیچ احساسی در برابر اینگونه جنایات بشری ندارند- نفرین و سخنان سخیفی را که به ناحق راجع به روحانیت و مرجعیت شیعه گفته اید، بر آنان بار کنید؟

راستی جناب نوریزاد، چگونه است که بهاییت با تمام قد و با همه ی امکانات گوناگون جهانی، به پا میخیزد و مقوله ای نه چندان فراگیر و البته نه مورد تأیید، به نام ” بهایی آزاری در ایران” را چنان بزرگ میکند که گویی هر روز صدها بهایی به تیغ تیز جلادان سپرده میشوند!

صدا و ندای مظلومیّت بهاییان چنان در بوق و کرنا نواخته میشود که گوش فلک را هم کر میکند.

آیا تصور نمیکنید که مظلوم نمایی شگردی باشد که بهاییت را جز آن چیزی که هست بنمایاند؟

نکند مظلومیّت جعلی و ساختگی بهاییان، دامی باشد که نه تنها شما و امثال شما، بلکه برخی دیگر از دستاندرکاران برخورد با بهاییت، در آن افتاده باشند؟

آری، برادر مسلمان، تو مو را میبینی، ولی پیچش مو را نمیبینی، ابرو را میبینی، ولی از دیدن اشارت‌های ابرو، غافلی.
جناب نوریزاد، هشیار باشید و ندانسته و ناخواسته، آدرس غلط ندهید و مردم را به بیراهه نکشانید.

خوشحال خواهم شد اگر کمی مطالعه فرمایید و در مطالبی که عرض شد بیندیشید. اینجانب آماده گفتگوی حضوری یا از طریق ایمیل هستم و چنانچه علاقمند باشید مستندات مطالب فوق راتقدیم نمایم.


دکتر حسین پژوهش
Pajohesh_۱۱۰@yahoo.com