پاسخ به شبهات عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) -۲

شبکه سلام: ۲۷/۱۰/۸۶

آقای هدایتی: آیا واقعه کربلاء، ارتباطی با ماجرای سقیفه داشته یا خیر؟

استاد حسینی قزوینی:در رابطه با این سؤال، اگر بخواهیم به تفصیل وارد شویم، احتیاج به چندین جلسه بحث و تحلیل دارد و نظرات شیعه و سنی مطرح بشود و حقایقی که در فاصله این ۵۰ سال انجام گرفت، مورد بررسی قرار بگیرد تا ارتباط تنگاتنگ واقعه کربلاء با ماجرای سقیفه روشن بشود؛ ولی آنچه که مسلم است و برای هر کسی قابل درک است، این است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از همان آغاز بعثت، مسئله خلافت و وصایت آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) را، تا آخرین روزهای حیات زندگیشان مطرح کردند؛ چه در غدیر، چه در بستر بیماری و چه در آخرین جلسه ای که آمدند به مسجد و سخن علی مع القرآن و القرآن مع علی را مطرح کردند؛ ولی متأسفانه این سخنان نبی مکرم (علیه السلام) نادیده گرفته شد و جانشین منصوص و منصوب آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، کنار زده شد و افراد دیگری بر سر قدرت نشستند و حالا این انگیزه ها چه بود، اینها را قبلا مفصل بحث کردیم؛ ولی آنچه که مسلم است، بعد از ماجرای سقیفه، آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) ۲۵ سال خانه نشین شد و از عرصه عمل و حکومت جدا شد و در طول این ۲۵ سال، چقدر حقایق اسلامی بهم ریخت و سنت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دست خوش تغییر شد. إن شاء الله هنگام بحث در مورد علت قیام امام حسین (علیه السلام)، اینها را مفصل مورد بررسی قرار خواهیم داد. آنچه که مسلم است این است که بعد از ۲۵ سال آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) زمام امور حکومت را بدست گرفت؛ ولی متأسفانه، آن کینه‌های بدری و احدی و حنینی، شعله ور شد و نگذاشتند آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) پس از ۲۵ سال که حکومت را بدست گرفته، بتواند این کشتی امت اسلامی را به ساحل برساند. این خیلی روشن و واضح است که خود آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم کاملا اشاره دارد به این قضیه و می‌فرماید:

أللهم إنی استعدیک علی قریش، فإنهم اضمروا لنبیک ضروبا من الشر و الغدر، فعجزوا عنها و حلت بینهم و بینها، فکانت الوجبة بی و الدایرة علی، أللهم إحفظ حسنا و حسینا و لا تمکن فجرة قریش منهما ما دمت حیا.

خدایا از تو استمداد می‌کنم مرا در مقابل توطئه قریش یاری فرما؛ اینها نسبت به نبی مکرم (علیه السلام) توطئه‌هایی را در سر می‌پروراندند و عاجز ماندند از پیاده کردن آن توطئه ها، خدایا تو بین قریش و توطئه‌های بر ضد نبی مکرم (علیه السلام) مانع شدی وانتقام نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را از من علی گرفتند.

بعد دستش را برای دعا برمی دارد و می‌گوید:

خدایا حسن و حسینم را از شر قریش محافظت فرما.

شرح نهج البلاغه ابن ابی حدید، ج۲۰، ص۲۹۸

باز در روایتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرماید:

ما لی و لقریش! إنما وترتهم بأمر الله و أمر رسوله، فهذا جزاء من أطاع الله و رسوله إن کانوا مسلمین؟!

قریش با من چه کار دارد، اگر سران قریش را در بدر و احد و یا حنین از بین برده امام حسین (علیه السلام)، به امر خدا و امر رسول خدا بوده؛ اگر مسلمان هستید، آیا این چنین است پاداش کسی که مطیع خدا و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد.

فاطمه زهراء (سلام الله علیها) هم می‌گوید:

و ما الذی نقموا من أبی الحسن؟ نقموا والله منه نکیر سیفه.

چه انتقامی است که از ابی الحسن (علیه السلام) می‌گیرند؟ قسم به خدا! انتقام شمشیر علی را که در جنگ بدر و حنین وارد ساخت، می‌گیرند.

بلاغات النساء ابن طیفور، ص۲۰ – سقیفه و فدک جوهری، ص۱۲۰ – شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۳۳

اینها کاملا روشن و واضح است و من جمله ای را در پایان این پاسخ عرض کنم که آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در عبارتی دیگر دارد که:

کل حقد حقدته قریش علی رسول الله، أظهرته فی، و ستظهره فی ولدی من بعدی.

هر کینه ای که قریش در دل داشت بر ضد رسول خدا، همه را در من علی آشکار کردند، و قریش این کینه‌های خود را نسبت به فرزندان من هم انجام خواهند داد.

شرح نهج البلاغه ابن ابی حدید، ج۲۰، ص۳۲۸.

جناب خوارزمی از علمای بزرگ أهل سنت یک عبارتی دارد و می‌گوید آقا امام حسین (علیه السلام) که در کربلاء بر روی زمین افتاد، فرمود:

بسم الله و بالله و علی ملة ‌رسول الله... إلهی إنک تعلم أنهم یقتلون رجلا لیس علی وجه الأرض إبن نبی غیره، ثم أخذ السهم فأخرجه من قفاه، فأنبعث الدم کالمیزاب، فوضع یده علی الجرح فلما إمتلأت رمی به إلی السماء.

خدایا! تو می‌دانی، اینها مردی را می‌کشند که فرزند رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) غیر از من روی زمین نیست؛ بعد تیری را که بر حضرت زده بودند، از پشت سر بیرون آورد و خون همانند ناودان جریان پیدا کرد و خون را گرفت و به آسمان پرتاب کرد.

و بعد می‌گوید وقتی آقا امام حسین (علیه السلام) دستشان را از خون پر کرد و به آسمان پرتاب کرد و دوباره پر کرد و صورت و محاسن بزرگوار را با خون خضاب کرد، فرمود:

إنی هکذا أکون حتی ألقی جدی رسول الله و أنا مخضوب بدمی، و أقول یا رسول الله قتلنی فلان و فلان.

من دوست دارم با همین بدن آغشته به خون، جدم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را ملاقات کنم و به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بگویم که فلانی و فلانی مرا کشتند.

مقتل الحسین خوارزمی، ج۲، ص۲۴

و در زیارت عاشوراء می‌خوانیم که:

و لعن الله أمة قتلتکم و لعن الله الممهدین لهم بالتمکین من قتالکم.

آقای هدایتی:

حضرت زینب (سلام الله علیها) در یکی از خطابه‌هایشان در عصر عاشوراء فرمودند:

بأبی من أضحی عسکره فی یوم الاثنین نهبا.

پدرم فدای آن کسی که سپاهش روز دوشنبه قربانی و غارت شد.

وا حزناه! وا کرباه! الیوم مات جدی رسول الله.

امروز جدم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفت.

لهوف سید بن طاووس، ص۷۸

روز دوشنبه روزی است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رحلت فرمودند؛ آن روز جانگدازی که نقطه انحراف امت اسلامی آغاز شد. باید ارتباط روز دوشنبه رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با روز دوشنبه روز عاشوراء حسینی دانسته شود. لطفا در مورد مطالب حضرت زینب (سلام الله علیها) توضیحاتی بدهید.

استاد حسینی قزوینی:

در رابطه با عبارت حضرت زینب (سلام الله علیها)، هم در رابطه با شب عاشوراء است و هم روز عاشوراء؛ ولی آنچه که أهل سنت در کتاب‌های معتبر تاریخی آورده اند، اینها تقریبا قضایا را به شب عاشوراء مرتبط کرده اند که ابو الفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبیین از آقا امام سجاد (علیه السلام) نقل می‌کند که شب عاشوراء حضرت زینب (سلام الله علیها) وقتی یقین کردند فردا همان روز موعودی است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام)، امام حسن (علیه السلام) و أم سلمه از آن خبر داده اند، همه این قضایا را حضرت زینب (سلام الله علیها) از دوران طفولیت می‌دانست واینکه در روز عاشوراء مصیبت و فجایعی که بدست دودمان بنی امیه انجام می‌گیرد همه را می‌دانست، وقتی سخنرانی آقا امام حسین (علیه السلام) را شنیدند که به یاران بشارت رفتن به بهشت دادند، حضرت زینب (سلام الله علیها) صدا زد:

وا حزناه! وا کرباه! الیوم مات جدی رسول الله.

امروز جدم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفت.

یعنی ارتباط می‌دهد شهادت آقا امام حسین (علیه السلام) را به روز رحلت نبی مکرم (علیه السلام).

مقاتل الطالبیین، ص۷۵ - مقتل الحسین، ج۱، ص۲۳۸ - الکامل إبن أثیر، ج۴، ص۲۴ - تاریخ طبری، ج۴، ص۳۱۹ - الفتوح إبن أعثم، ج۵، ص۹۴.

ولی بزرگان و مقتل نویسان شیعی در روز عاشوراء هم همین عبارت را آورده اند، وقتی چشم مطهر حضرت زینب (سلام الله علیها) به بدن‌های پاره پاره شهداء افتاد، ندا داد:

بصوت حزین و قلب کییب، یا محمداه! صلی علیک ملیک السماء، هذا حسین مرمل بالدماء مقطع الأعضاء و بنات سبایا...

ای جدم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)! بر تو باد درود ملایک آسمان ها، این حسین توست که بر روی ریگ‌های بیابان داغ کربلاء بدن پاره پاره اش افتاده، دختران تو را دارند به اسارت می‌برند.

تا آنجا که فرمود:

وا حزناه! وا کرباه! علیک یا ابا عبد الله، الیوم مات جدی رسول الله،‌ یا أصحاب محمداه! هؤلاء ذریة المصطفی یساقون سوق السبایا.

امروز جدم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفت؛ ای اصحاب محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)! اینها همه ذریه‌های رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، همانند اسیران دارند اینها را به اسیری می‌برند.

مثیر الأحزان ابن نمای حلی، ص۵۹ - لهوف سید بن طاووس، ص۷۸ - بحارالأنوار علامه مجلسی، ج۴۵، ص۵۸ - لواعج الأشجان سید محسن امین، ص۱۹۸.

اما عبارتی که حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمودند:

بأبی من أضحی عسکره فی یوم الاثنین نهبا.

بحارالأنوار علامه مجلسی، ج۴۵، ص۵۹

صاحب عوالم این تعبیر را دارد:

هنگامی که حضرت زینب (سلام الله علیها) چشمش به بدن قطعه قطعه حسین (علیه السلام) افتاد، فرمود:

هذا حسین محزوز الرأس من القفا، مسلوب العمامة و الرداء، بأبی من عسکره فی یوم الاثنین نهبا.

این حسینی است که سر او را از پشت کردن جدا کردند؛ عمامه و لباس‌های او را به غارت برده اند؛ پدرم فدای آن حسینی که در روز دوشنبه خیمه گاه او را به غارت بردند.

العوالم، ص۳۰۳

عبارتی که مرحوم سید بن طاووس در لهوف و سید محسن امین در لواعج الأشجان دارند، همان تعبیری است که شما اشاره کردید:

بأبی من أضحی عسکره فی یوم الاثنین نهبا.

پدرم به فدای آن کسی که خیمه اش روز دوشنبه به غارت رفت.

لهوف، ص۷۸ - لواعج الأشجان، ص۱۹۷

البته در اینجا مرحوم محدث قمی (رضوان الله تعالی علیه) که از محدثان بنام شیعه است، تعبیری دارد در کتاب الأنوار البهیة که از قول مسعودی صاحب مروج الذهب نقل می‌کند:

در روز وفات امام هادی (علیه السلام) در دوران خلافت معتز، دیدند یک کنیزی پشت جنازه امام هادی (علیه السلام) نوحه می‌خواند و ناله می‌کند و روز شهادت امام هادی (علیه السلام) روز دوشنبه بود و ۴ روز مانده به آخر جمادی الآخر سال ۲۵۴ هجری، یعنی روز ۲۶ ماه، این کنیز در نوحه گریش این را می‌خواند:

ماذا لدینا فی یوم الاثنین قدیما و حدیثا؛

خدایا! ما در روز دوشنبه، چه مصیبت‌هایی را تحمل کردیم؛ چه در گذشته و چه امروز؛

الأنوار البهیة، ص۲۹۸ - مروج الذهب، ج۴، ص۸۴

مرحوم محدث قمی می‌گوید:

أشارت الجاریة بهذه الکلمة إلی یوم وفات النبی؛

این کنیز این تعبیر را اشاره دارد به روز دوشنبه ای که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفت و ماجرای بیعت سقیفه آغاز شد؛

بعد مرحوم محدث قمی می‌گوید:

أخذت الجاریة هذه عن عقیلة الهاشمیین زینب بنت امیرالمؤمنین (علیه السلام).

این کنیز این تعبیر را از عقیله بنی هاشم زینب کبری (سلام الله علیها) یاد گرفته است.

که در روز عاشوراء به هنگام نوحه سرایی برای امام حسین (علیه السلام) درآنجا فرمودند:

بأبی من أضحی عسکره فی یوم الاثنین نهبا.

اینجا هم مرحوم محدث قمی صراحت دارد که از این تعبیر روز دوشنبه، اشاره به روز وفات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد. شاید در ذهن بعضی از بینندگان عزیز این طور باشد که روز شهادت امام حسین (علیه السلام) روز دوشنبه بوده که زینب کبری (سلام الله علیها) می‌گوید:

پدرم به فدای آن کسی که خیمه اش روز دوشنبه (عاشوراء) به غارت رفت.

در اینجا توجه بینندگان عزیز را جلب می‌کنم که بزرگان أهل سنت آورده اند که روز عاشوراء، با چه روزی از أیام هفته مطابق بود:

إبن عساکر در تاریخ دمشق می‌نویسد:

فأجمع أکثر أهل التاریخ، أنه قتل فی المحرم سنة أحدی و ستین یوم عاشوراء، یوم سبت و قیل الجمعة.

اکثر تاریخ نویسان بر این عقیده اند که امام حسین (علیه السلام) در ماه محرم سال ۶۱ که روز شنبه بوده به شهادت رسیده است، و بعضی گفته اند روز جمعه بوده است.

تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۴۹

و همچنین إبن حجر عسقلانی در کتاب تلخیص الحبیر می‌نویسد:

إن قتل الحسین کان یوم عاشوراء یوم الجمعة سنة إحدی و ستین.

امام حسین (علیه السلام) در روز عاشوراء سال ۶۱، در روز جمعه کشته شد.

تلخیص الحبیر، ج۵، ص۸۴

بعضی عاشوراء را در روز جمعه و بعضی روز شنبه نقل کرده اند.

مقاتل الطالبیین، ص۵۱ - تهذیب الکمال مزی، ج۶، ص۴۴۵

حتی یک روایت ضعیف در تاریخ ما نداریم که روز شهادت امام حسین (علیه السلام) در روز دوشبه بوده باشد.

آقای هدایتی:

هنگامی در همان خطبه که حضرت زینب (سلام الله علیها) می‌گوید:

یا أصحاب محمداه! هؤلاء ذریه المصطفی یساقون سوق السبایا.

خطاب به چه کسانی است؟ اگر خطاب به لشکریان عمر سعد است که ظاهر جمله هم همین طور است، آیا در بین لشکریان عمر سعد از اصحاب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم بودند؟ چنانچه تاریخ گواهی می‌دهد که از اصحاب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان یاران امام حسین (علیه السلام) بودند. این را لطفا توضیح بدهید به ضمیمه این حدیث مشهور که قبلا فرموده اید:

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز قیامت می‌بینند که عده زیادی از اصحاب را مگر تعداد کمی، به طرف جهنم می‌برند، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال می‌کند اینها که هستند؟ خطاب می‌رسد: یا رسول الله! اینها بعد از تو به انحراف رفتند.

این دو مطلب را در کنار هم تحلیل بفرمایید.

استاد حسینی قزوینی:

در رابطه با اینکه حضرت زینب (سلام الله علیها) اشاره می‌کند به اینکه یا اصحاب محمداه! قطعا اشاره به لشکریان عمر سعد نیست و هیچ شک و شبهه ای نیست؛ حتی یک نفر هم ادعا نکرده که از اصحاب نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یک نفر هم در میان لشکریان عمر سعد بوده؛ اینجا خطاب به همان اصحاب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و آنهایی که این را زمینه سازی کردند که معاویه روی کار بیاید و بعد از معاویه، برخلاف عهدنامه ای که با امام مجتبی ‌(علیه السلام) بسته بود و بر خلاف سنت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، یزیدی که شارب الخمر و میمون باز و قمارباز بود بر سر کار بیاید و اصلا معتقد به اسلام نبود؛ همانطور که خودش با دیدن سر مطهر آقا امام حسین (علیه السلام)، شروع کرد به استهزاء کردن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): لعبت هاشم بالملک، فلا خبر جاء و لا وحی نزل.

حضرت زینب (سلام الله علیها) اشاره دارد به اصحاب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که این زمینه را ایجاد کردند و ببینند که: یساقون سوق السبایا، امروز فرزندان و ذریه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را همانند اسرای کفار و مشرکین به اسارت می‌برند.

آن روایتی را هم که شما اشاره داشتید، در صحیح بخاری نقل می‌کند از نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که می‌فرماید:

فقال: هلم، فقلت: أین؟ قال: إلی النار والله، قلت: ما شأنهم؟ قال: إنهم ارتدوا بعدک علی أدبارهم القهقری، فلا أراه یخلص منهم إلا مثل همل النعم.

فردای قیامت را می‌بینم که بعضی از صحابه مرا می‌برند، عرض می‌کنم: اینها را کجا می‌برید؟ خطاب می‌رسد: به خدا سوگند اینها را به سوی آتش جهنم می‌بریم، می‌گویم: اینها مگر چه کار کرده اند که به سمت آتش جهنم می‌برید؟ اینها بعد از تو مرتد شدند و به افکار جاهلیت برگشتند. بعد نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: و من می‌بینم که از این صحابه من، جز تعداد اندکی از جهنم خلاصی نمی‌یابند.

صحیح بخاری، ‌ج۷، ص۲۰۷، ح۶۵۸۷ – عمدة القاری، ج۲۳، ص۱۴۲ -

این عبارت در صحیح بخاری و صحیح مسلم و سایر کتب معتبر أهل سنت هست؛ حتی من دیدم یکی از بزرگان أهل سنت نوشته:

ای کاش بخاری در صحیحش حدیث حوض را نمی‌آورد.

إن شاء الله سر فرصت راجع به حدیث حوض با بینندگان مفصل صحبت خواهیم کرد.

این کاملا مشخص است بر اینکه این قضیه: إنهم ارتدوا بعدک علی أدبارهم القهقری، همانطور که إبن أثیر هم از علمای أهل سنت دارد این ارتداد، ارتداد از ایمان نیست؛ بلکه مراد از این ارتداد عبارت است از ترک اساسی ترین سخنان نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که خود إبن أثیر در کتاب النهایة فی غریب الحدیث صراحت دارد که:

و فی حدیث القیامة و الحوض، فیقال إنهم لم یزالوا مرتدین علی أدبارهم القهقری، أی متخلفین عن بعض الواجبات و لم یرد ردة الکفر.

این صحابه که مرتد شدند و به دوران جاهلیت برگشتند، یعنی از بعضی از واجبات تخلف کرده اند و قطعا ارتداد کفری نیست.

النهایة فی غریب الحدیث، ج۲، ص۲۱۴

ما هم بر این باور هستیم که یکی از اساسی ترین واجبی که صحابه بی توجی کردند و ترک کردند، بحث وصیت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره علی (علیه السلام) و أهل بیتش بود، یعنی به تعبیر یکی از بزرگان اگر چنانچه خدای عالم در قرآن نفرموده بود:

قل لا أسیلکم علیه إلا المودة فی القربی.

أجر رسالت را مودت فی القربی قرار داده.

سوره شوری، آیه ۲۳

اگر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نفرموده بود که علی (علیه السلام) و حسن و حسین (علیهما السلام) طبق روایاتی که نقل کردیم:

أنا حرب لمن حاربهم و من حاربهم فقد حاربنی

هرکس با اینها بنای جنگ بگذارد، ‌با من بنای جنگ گذارده.

اگر اصلا چیزی نگفته بود، آیا برای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که ۲۳ سال تمام، تلاش شبانه روزی خود را بکار بسته برای نجات این امت از بت پرستی، از شرک، از زیر خاک زنده زنده دفن کردن، از فساد و از هر گونه آلودگی ها نجات داده، آیا واقعا نتیجه زحمات نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همین بوده؟! اگر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده بود: مردم! در حق اهل بیت من، از هرگونه بدی و دشمنی و عداوت خودداری نکنید و هرچه از دستتان برمی آید، عداوت در حق آنها انجام دهید، آیا بیش از این می‌توانستند بکنند؟! آن حادثه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، آن آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام)، آن آقا امام مجتبی (علیه السلام) که جنازه اش در روز روشن تیرباران شد، این آقا امام حسین (علیه السلام) و روز عاشوراء، این بچه‌های رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به اسیری بردن؛ اگر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داده بود به عداوت أهل بیت (علیهم السلام)‌، من گمان نمی‌کنم بیش از این دودمان بنی امیه و قریش می‌توانستند در حق أهل بیت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بدی کنند.

إن شاء الله قیامتی است و در محکمه عدل إلهی، همه شاهد محاکمه این افرادی که این زمینه ها را فراهم کردند، خواهیم بود.

آقای هدایتی:

فلسفه قیام امام حسین (علیه السلام) چه بوده است؟ در چند جمله کوتاه بیان بفرمایید.

استاد حسینی قزوینی:

در رابطه با فلسفه قیام امام حسین (علیه السلام) سخن بسیار است؛ همانطور که بینندگان عزیز چه از شبکه سلام و چه از سایر رسانه ها، این قضایا را شنیده و دیده اند؛ ولی من در جمله ای کوتاه و مختصر عرض کنم:

بعد از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که مسیر امت اسلامی به انحراف رفت و آنجایی که باید خلیفه و جانشین به حق و راهنمای مردم، که به امر الهی، نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) معین کرده بود، او را کنار زدند و افرادی که آشنایی آنچنانی با معارف اسلامی نداشتند، سر کار آمدند و باعث شد آنچه که نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در طول ۲۳ سال زحمت کشیده بود و در جامعه إحیاء کرده بود، به نام سنت، دست خوش تغییر شد و اینها در اثر گذشت زمان ولو در همان ۲۵ سال (خانه نشینی امیرالمؤمنین (علیه السلام)) یا ۵۰ سال (فاصله رحلت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تا روز عاشوراء) به قدری دست خوش تغییر شد که آقا امام حسین (علیه السلام) دید هیچگونه صبر و تحمل امکان پذیر نیست. من یک روایتی را نقل می‌کنم از صحیح بخاری و صحیح مسلم و عمدة القاری از عمران بن حصین، نقل می‌کنند که وقتی آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در بصره نماز جماعت خواندند، ‌ایشان می‌گوید:

قد ذکرنی هذا صلاة محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) أو قال صلی بنا صلاة محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)

این نماز امیرالمؤمنین (علیه السلام) یاد آور نماز رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است.

صحیح بخاری ج۱، ص۲۰۰، ح۷۸۴- صحیح مسلم،‌ج۱، ص۱۹۱، ح۳۹۳- عمدة القاری، ج۶، ص۵۹

این جمله خیلی پرمعنا است و خیلی پیام دارد. یعنی این صحابه ای که با رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز خوانده بودند، می‌دیدند نمازی که در جامعه آن روز به پا می‌شود با نماز رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سنخیت ندارد و نماز امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که با نماز رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سنخیت دارد. یک تعبیری دارد جناب شافعی، رهبر شافعی ها در کتاب الأم از وههب بن کیسان، می‌گوید:

کل سنن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قد غیرت حتی الصلاة.

تمام سنت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جامعه دست خوش تغییر و تحریف شده؛ حتی نماز واجب.

الأم، ج۱، ص۲۶۹

یک تعبیری نقل می‌کند از وهب که اگر اصحاب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برخیزند و بیایند اعمال شما را ببینند، ‌جز اینکه شما رو به قبله می‌ایستید،‌ دیگر هیچ اثری از آثار زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان شما نخواهند دید.

از اینجا پی توان بردن، که در دریا چه طوفان است.

وقتی که نماز یا سنت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اینچنین تغییر می‌یابد و جناب وهب بن کیسان صراحت دارد و خود عمران بن حصین نماز امیرالمؤمنین (علیه السلام) را یادآور نماز رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌داند، خوب مشخص است در این موقعیت و بحران، وظیفه آقا امام حسین (علیه السلام) است که بی مهابا برخیزد و با إهداء خون خودش و اسارت عزیزانش، پرده از روی چهره نفاق دودمان بنی امیه بردارد. دودمان بنی امیه ای که خود را خلیفه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و نماینده مردم و بلکه خلیفه خدا می‌دانستند. خیلی جالب است که حتی حجاج بن یوسف ثقفی هم به یک مرحله ای رسیده که می‌گوید:

إنی لا أعمل إلا بوحی.

من هر کاری می‌کنم، از بالا جبرییل برای من وحی می‌فرستد و من طبق وحی کارهایم را انجام می‌دهم.

تهذیب تاریخ دمشق، ج۴، ص۷۲

إن خبر السماء لم ینقطع عن الخلیفة الأموی.

خبر آسمان از دودمان بنی امیه و خلفای بنی امیه قطع نشده است.

یعنی همانطوری که در رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر ایشان وحی می‌شد، برای بنی امیه هم از بالا وحی می‌شود و اینها بدون وحی حرکت نمی‌کنند. آقا امام حسین (علیه السلام) با قیامش، این لباس قداستی که بر بدن درندگان بنی امیه شده بود، ‌این لباس را کند و چهره واقعی یزید و دودمان یزید را برای مردم کاملا معرفی کرد و مردم متوجه شدند که قضیه غیر از آنی است که دودمان بنی امیه در بالای منبر برای آنها بیان می‌کنند.

 

سؤالات بینندگان

 

سؤال اول:

در مورد رجعت توضیحاتی بدهید.

جواب:

تقریبا ۲هفته قبل در مدرسه فیضیه قم، بحث مفصلی داشتیم در رابطه با شبهات وهابیت پیرامون رجعت، که حدود یک ساعت و نیم صحبت کردیم، اتفاقا عزیزان فیلمبردار شبکه سلام نیز بودند و ضبط کردند؛ إن شاء الله این را به حول و قوه إلهی پخش خواهند کرد. ما آنجا آنچه را که مورد بحث بود از دیدگاه شیعه و سنی مفصل بحث کردیم و دیگر نیازی به توضیح بیشتر نیست.

سؤال دوم:

اگر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امروز حضور داشتند، چه کاری را در اولویت قرار می‌دادند؟

جواب:

مشخص است که رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) إحیاء شریعت و إحیاء مردم است؛ قرآن صراحت دارد در سوره انفال آیه ۲۴:

یا أیها الذین آمنوا إستجیبوا لله و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم....

ای کسانی که ایمان آوردید،‌ دعوت خدا و رسول خدا را اجابت کنید که شما را دعوت می‌کنند برای چیزی که حیات شما در آن است.

یعنی وقتی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بیاید و إن شاء الله روزی که حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیاید، مردم را از مرده دلی و توجه به مادیت و دل مردگی نجات می‌دهد، مردم را هم به حیات مادی دنیوی و هم رفاه می‌رساند، بطوریکه وقتی ایشان ظهور می‌کند،‌ مردم از نظر رفاه به مرحله ای می‌رسند که حتی فقیری پیدا نمی‌شود که مردم زکات واجبشان را به او بدهند؛ از نظر امنیت به مرحله ای می‌رسد که اگر یک زن به تنهایی از غرب عالم بخواهد به شرق عالم برود، کسی متعرض او نمی‌شود؛ یا آنچنان امنیت ایجاد می‌شود که گرگ و میش با هم در یک آبشخور آب می‌خورند و گرگ را جرأت تعرض به میش و نه میش ترسی از گرگ دارد؛ این یک نکته.

نکته دیگر اینکه در سوره جمعه آیه ۲ می‌فرماید:

هو الذی بعث فی الأمیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة....

خدایی که پیامبری را از خود مردم برگزید تا اینکه آیات خدا را بر مردم قرایت کند و از هرگونه آلودگی و وابستگی به نفس اماره و گناه و معصیت پاک کند و از نظر مسائل علمی و فرهنگی به مرحله ای برساند که نمونه ای در تاریخ بشری برای آن نباشد.

پس اگر آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بخواهد بیاید، مردم و جامعه را به مرحله ای می‌رساند که بالاترین مرحله کمال و ایده آل بشری است.

سؤال سوم:

از پاکستان تماس می‌گیرم، نمی‌دانم روز دهم ماه محرم فردا است یا پس فردا؟ چون ایام ایران و پاکستان فرق می‌کند.

جواب:

آنچه مسلم است، روز عاشوراء شنبه است؛ چون پاکستان با ایران هم افق است و چنانچه روز شنبه را روز عاشوراء بگیرند، قطعا به احتیاط نزدیک تر است. البته چنانچه حکومت پاکستان رسما اعلام کند که روز یکشنبه روز عاشوراء است،‌ بر شیعیان هم لازم است از حکومت تبعیت کنند و همان روز را روز عاشوراء بگیرند. اینکه چه روزی باشد مهم نیست، ‌آنچه که مهم است، نحوه برگزاری مراسم عزاداری ماست و نحوه إظهار عشق و إرادت ماست به سرور آزادگان آقا سید الشهدا (علیه السلام) و إحیاء داشتن این روز و مرام و اهداف ایشان است.

آقای هدایتی:

چون مکرر می‌شنویم درباره روزه عاشوراء، شنوندگان عزیز دقت کنند که به اتفاق فقهاء، روزه این روز کراهت دارد. بنی امیه این روز را چون پیروز شدند، روزه گرفتند و فقهاء فرمودند که در این روز، تا ظهر چیزی نخورند و در عصر، با تربت امام حسین (علیه السلام) افطار کنند و روزهای دیگر مستحب است. لطفا در این زمینه آنچه لازم است توضیح بدهید.

استاد حسینی قزوینی:

بسیاری از أهل سنت روزه روز عاشوراء را مستحب می‌دانند و این هم بخاطر بدعتی است که دودمان بنی امیه گذاشتند، بخاطر پیروزی که در روز عاشوراء سال ۶۱ هجری داشتند؛ و ما در زیارت عاشوراء می‌خوانیم که:

أللهم إن هذا یوم تبرکت به بنو أمیة.

بنی امیه این روز را روز مبارکی برای خودشان قرار دادند.

ولی فقهای شیعه به أجمعهم، روزه این روز را مکروه می‌دانند و حتی بعضی حرام می‌دانند و روزه گرفتن در روز عاشوراء صحیح نیست؛ ولو بخاطر تشبه به أعداء عصمت و طهارت (علیهم السلام) باشد. اگر فرصتی باشد، مدارک شیعه و سنی را در رابطه با روزه روز عاشوراء در یک جلسه مطرح خواهیم کرد. ادله ای که برادران أهل سنت در این رابطه مطرح می‌کنند، کاملا ضعیف است یا سندا یا دلالتا و یا آنچه که جامعه اسلامی آن روز بوده و ائمه و أهل بیت (علیهم السلام) نسبت به این روز داشتند، روزه این روز، مرضی خدای عالم و أهل بیت (علیهم السلام) نیست.

سؤال چهارم:

عزاداری به سبک فعلی و با پیراهن مشکی، آیا از زمان بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) اتفاق افتاده است یا از چه تاریخ دیگری؟

جواب:

قبلا هم عرض کرده ایم که اولین گریه کننده و عزادار برای امام حسین (علیه السلام)، خود حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و ام سلمه بودند و اولین عزاداری در کربلای معلی، روز یازدهم محرم در کنار اجساد مطهر شهداء، توسط جناب حضرت زینب (سلام الله علیها) و امام سجاد (علیه السلام) انجام گرفت و دومین عزاداری بعد از ورود کاروان اسراء به کوفه، آقا امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها) و ام کلثوم (سلام الله علیها) با خواندن خطبه‌های قراء و کوبنده، کوفه را به عزاخانه مبدل کردند و مردم با دست خود به سر و صورت خود می‌زدند و ناله و ضجه تمام خانه ها و کوچه ها و خیابان‌های کوفه را فرا گرفت.

سومین باری که عزاداری رسمی شد، خطبه امام سجاد (علیه السلام) بود در شام، که با خطبه خواندن آقا امام سجاد (علیه السلام)، آنچنان ناله و گریه و ضجه در مسجد برخواست که یزید وحشت کرد و به مؤذن دستور داد تا اذان بگوید و صدای امام سجاد (علیه السلام) را نگذارند به گوش مردم برسد.

تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۳

عزاداری چهارمی که عزاداری رسمی بود، أهل بیت (علیهم السلام) بعد از برگشتن به مدینه منوره، در آنجا مفصل آقا امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها) تمام قضایا را نقل کردند و مردم مدینه سراپا در گریه و ناله و شیون و ضجه بودند.

صورة الحسین فی الوجدان شعبی، ص۲۶۵

ائمه (علیهم السلام)، آقا امام سجاد (علیه السلام)، امام باقر(علیه السلام)، امام صادق(علیه السلام)، امام کاظم (علیه السلام)، امام رضا(علیه السلام) و هر کدام از ایشان، که امکان بود در خانه‌های خود یا بعضی در روزهای عرفه، این عزاداری را داشتند. در سال ۲۵۲ هجری توسط معز الدولة، کاملا عزای عمومی و تعطیل عمومی اعلام شد و مردم به صورت سینه زنان با لباس سیاه در خیابان ها آمدند و عزاداری امام حسین (علیه السلام) را به پا کردند. در سال ۳۰۷ هجری در آفریقا در ماه محرم، معز بن بادیس، لشکریان خود را به قتل شیعیان دستور داد و أهل سنت را در این امر آزاد گذاشت و در آنجا مسائل خیلی مفصلی انجام شد؛ ولی شیعیان به مساجد و حسینیه ها رفتند و عزاداری امام حسین (علیه السلام) را انجام دادند.

کامل إبن أثیر، ج۹، ص ۲۹۴

این قضایا کاملا مشخص بوده و بعد از فروپاشی دودمان بنی العباس و روی کار آمدن مغول، اینها به کشورهای اسلامی و شهرهای شیعه نشین، برای عزاداری امام حسین (علیه السلام) آزادی ویژه ای دادند. البته ما در اینجا گلایه ای داریم که بعضی تحریفاتی در این زمان نسبت به قضیه عاشوراء انجام دادند که إن شاء الله اگر بنا شد آسیب‌های کربلاء و عزاداری را مطرح کنیم، اشاره خواهیم کرد. این قضیه عزاداری رسمی برای امام حسین (علیه السلام) و ناله و شیون و به سر و سینه زدن به همین شکل از روز یازدهم عاشوراء شروع شده و به همین شکل ادامه یافته است.

سؤال پنجم:

بنده از آمریکا تماس می‌گیرم، ما چطوری می‌توانیم این پیام کربلاء را به جوان‌هایمان برسانیم؛ متأسفانه جوان‌های ما اینجا یاد گرفته اند همه دنبال شادی و خوشحالی و اوقات خوش بیهودگی و بطالت داشته باشند و مسائل را می‌خواهند سطحی بنگرند. ما چطوری می‌توانیم این پیام عمیق الهی و این پیام حضرت زینب (سلام الله علیها) را به این جوان ها بدهیم، تا بفهمند این زندگی، آنچه که آنها احساس می‌کنند نیست؛ بلکه یک تحولی در آنها ایجاد بشود و إن شاء الله ببینیم جوان‌هایمان قدری رشد می‌کنند؟

جواب:

من به این عزیز و دیگر عزیزان در سایر کشورها که صدای برنامه یا ضبط برنامه را می‌شنوند و می‌بینند، تقاضا می‌کنم که ایام عزاداری امام حسین (علیه السلام) را همانگونه که در ایران بوده و هست، در آنجا هم انجام دهند؛ ولو اینکه دو یا سه خانوده هستید. یا اگر یک خانواده هم هستید، شبکه‌هایی که عزاداری امام حسین (علیه السلام) را پخش می‌کنند، ‌بچه ها را دور خودتان جمع کنید. دوستان خود را جمع کنید، یک اطعامی بدهید برای امام حسین (علیه السلام) و بخاطر خدای عالم تا اینکه این قضیه عزاداری را حفظ کنید و بتوانید همین چهار و پنج نفری گریه کنید و سینه بزنید؛ قضایا و اهداف عاشوراء را برای بچه‌هایتان بصورت قصه تعریف کنید؛ تلاش کنید و نگذارید این ها از امام حسین (علیه السلام) جدا بشوند و اگر چنانچه بچه‌هایتان با امام حسین (علیه السلام)، ولو پیوند ضعیفی داشته باشند و با یک سینه زدن ارادتشان را نشان بدهند، إن شاء الله آنان با همین ارتباط، با نظر ولایی آقا امام حسین (علیه السلام) از سقوط در منجلاب فساد نجات پیدا می‌کنند.

سؤال ششم:

در رابطه با قمه زنی می‌خواستم بپرسم که آیا از اول حرام بوده یا حلال بوده؟ چرا نظر علمای فعلی با علمای قدیم فرق می‌کند. این را توضیح دهید.

جواب:

هر کسی آنچه که برایش واجب است، تبعیت از مرجع تقلید عصر خودش است. بر فرض اگر مرحوم شیخ انصاری، دویست سال قبل، یک نظری می‌داد، این برای شیعیان زمان ما حجت نیست، هر کس از هر مرجعی تقلید می‌کند، از دفتر مراجع فعلی سؤال کند و فتوایشان را جویا شود.

من نظر شخصی خودم را می‌گویم و کاری با نظر مراجع بزرگوار تقلید و علماء ندارم، الآن حتی اگر قمه زنی را یک امر مقدسی بدانیم، ولی وقتی می‌بینیم از این عمل ما، وهابیت سوء استفاده می‌کنند و در سایت‌های متعدد وهابیت، ‌قمه زنی‌های شیعیان را می‌گذارند و به عنوان اینکه اینها عقل ندارند و یا قمه زنی یک طفل کوچک را گذاشته اند و تعابیر خیلی وقیح و زشت بکار می‌برند و این عمل به یک عمل ضد تبلیغی تبدیل شده؛ لذا با توجه به اینکه دشمنان شیعه، حداکثر سوء استفاده را از این قضیه می‌کنند و تحریک عواطف بعضی ها را نسبت به شیعه انجام می‌دهند،‌ این امر، امروز در جامعه صحیح نیست و باید یک جامعه ای باشد که تالی فاسدی نداشته باشد و واقعا موجب وهن مذهب نشود. قطعاً مادامی که هیچ ضرری برای بدن نداشته باشد، هیچ اشکالی ندارد؛ همانطوری که فقهای قدیم ما نظر داشتند.

باز هم می‌گویم که عزیزان از هر کجای دنیا که هستند و از هر مرجعی که تقلید می‌کنند، با تماس یا ارتباط با سایت یا دفتر آن مرجع (تلفن، فکس، اینترنت)،‌ نظرشان را جویا شوند و نظر آنان حجت است نه نظر بنده.

 

دکتر سید محمد حسینی قزوینی



سایت حضرت ولی عصر(عج)