آیت الله سید علی خامنه ای رهبر معظم انقلاب در سخنانی که در جلد چهارم «حدیث ولایت» منتشر شده در تبیین علل و انگیزه‌های صلح امام حسن مجتبی(علیه السلام) و دستاوردهای ارزشمند آن می‌گوید:

«جنگ نظامی را امام حسن با آن دشمنی که قبلاً باید افشا بشود و سپس با آن مبارزه بشود متوقف کرد تا جنگ سیاسی جنگ فرهنگی جنگ تبلیغاتی و جنگ اسلامی خود را با او شروع بکند. نتیجه این شد که بعد از آنی که امام حسن (علیه السلام) از دنیا رفت و امام حسین(علیه السلام) هم ده سال دیگر همان راه امام حسن را ادامه داد وضعیت دنیای اسلام به آن جایی رسید که دیگر می‌توانست فرزند پیغمبر - یعنی فرزندی از فرزندان پیغمبر - آنچنان شهادتی را بپذیرد که تا آخر تاریخ دنیا آن شهادت بماند همچنانی که ماند و منشأ آثار مقاومت آمیز و بزرگ بشود همچنان که شد و اسلام را زنده نگه بدارد همچنان که زنده نگهداشت.

در مورد کار امام حسن(علیه السلام) ما هیچ درصدد نمی‌آییم از موضع دفاع حرف بزنیم که چرا صلح کرد و چه موجباتی داشت امام حسن(علیه السلام) اگر صلح نمی‌کرد یقیناً اسلام ضربه می‌دید برای خاطر اینکه آن چهره افشا نشده بود مردم هنوز حقایق را نمیدانستند آنقدر نمی‌دانستند که هزاران نفر یا صدها هزار نفر از سربازان امام حسن حاضر شدند با آن طرفی که با امیرالمؤمنین جنگیده بود دیگر نجنگند. تبلیغات و پول و کارهای گوناگون سیاسی آنچنان جو بدی به وجود آورده بود که امام حسن اگر آن روز خود را و جان خود را و جان اصحاب نزدیک و معدود خود را از دست می‌داد چیزی از اسلام باقی نمی‌ماند. بعد از چند سالی نام علی و نام حسن و نام حسین و نام افتخارات صدر اسلام و نام آن همه حوادث آموزنده اگر در لابلای کتاب ها می‌ماند البته هم برای مدت زیاد و هم به درستی و بدون تحریف باقی نمی‌ماند. این کار امام حسن بود.

وقتی شما جمع‌بندی می‌کنید می‌بینید کار امام حسن با کار امیرالمؤمنین با کار امام حسین با کار همه ائمه (علیهم السلام)دارای یک مضمون و یک معنا است. آگاهانه مقاومت کردن تکلیف را فهمیدن و ایستادن و من به شما بگویم برادران و خواهران من امام حسن(علیه السلام) یکی از شجاعانه‌ترین اقدام ها را برای انجام این تکلیف انجام داد. چرا برای خاطر اینکه به دیگران به پیغمبران به پیغمبر اسلام به امیرالمؤمنین به همه ائمه فقط دشمنان بودند که طعن می‌زدند اما پیچیدگی کار امام حسن و ظرافت آن موضع آن‌چنان بود که حتی دوستان او هم به‌ او طعن می‌زدند. حجربن‌عدی‌ها هم نمی‌دانستند و به او یا مذل المؤمنین می‌گفتند اما صبر کرد.

اگر امام مجتبی(علیه السلام) این صلح را انجام نمی‌داد آن اسلام ارزشی نهضتی باقی نمی‌ماند و از بین می‌رفت چون معاویه بالاخره غلبه پیدا می‌کرد. وضعیت وضعیتی نبود که امکان داشته باشد امام حسن مجتبی(علیه السلام) غلبه پیدا کند. همه ی عوامل در جهت عکس غلبه امام مجتبی(علیه السلام) بود. معاویه غلبه پیدا می‌کرد چون دستگاه تبلیغات در اختیار او بود. اگر امام حسن(علیه السلام) صلح نمی‌کرد تمام ارکان خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) را از بین می‌بردند و کسی را باقی نمی‌ذاشتند که حافظ نظام ارزشی اصیل اسلام باشد. همه چیز بکلی از بین می‌رفت و ذکر اسلام برمی افتاد و نوبت به جریان عاشورا هم نمی‌رسید.

اگر بنا بود امام مجتبی (علیه السلام) جنگ با معاویه را ادامه بدهد و به شهادت خاندان پیامبر منتهی بشود امام حسین(علیه السلام) هم باید در همین ماجرا کشته می‌شد اصحاب برجسته هم باید کشته می‌شدند «حجر بن عدی» ها هم باید کشته می‌شدند همه باید از بین می‌رفتند و کسی که بماند و بتواند از فرصت ها استفاده بکند و اسلام را در شکل ارزشی خودش باز هم حفظ کند دیگر باقی نمی‌ماند. این حق عظیمی است که امام مجتبی(علیه السلام) بر بقای اسلام دارد.

این هم یک بعد دیگر از زندگی امام مجتبی(علیه السلام) و صلح آن بزرگوار است. حقیقت را باید همه بفهمند و بدانند که صلح امام مجتبی(علیه السلام) همان قدر ارزش داشت که شهادت برادر بزرگوارش امام حسین(علیه السلام) ارزش داشت. همان قدر که آن شهادت به اسلام خدمت کرد آن صلح هم همان قدر یا بیشتر به اسلام خدمت کرد.



شیعه نیوز