«آیت‌الله العظمی مظاهری» در ادامه سلسله مباحث اخلاقی خود در اصفهان با اشاره به ماهیت صراط در قیامت اظهار داشتند: از آیات قرآن کریم استفاده می‌شود که راه بهشت از جهنّم می‌گذرد و همۀ انسان‌ها باید آن راه را طی کنند و گریزی از آن ندارند. سپس، اگر بهشتی باشند از جهنّم می‌گذرند و به بهشت می‌رسند و اگر جهنّمی باشند، نمی‌توانند از جهنّم خارج شوند. 

ایشان افزودند: اینکه در بین عوام مشهور شده که پلی در قیامت تعبیه شده است و همه باید از روی آن پل بگذرند، صحیح نیست و گفته‌هایی که در این زمینه وجود دارد، نظیر اینکه شاعر می‌گوید: «هر که از پل بگذرد، خندان بود»، یک مثال عوامانه بیش نیست، بلکه منظور آن است که راه بهشت از جهنّم می‌گذرد.

آیت‌الله مظاهری دنیا و آخرت را به مثابه یک سکه دو رو دانسته و یادآور شدند: در قضیّۀ عبور همگانی از جهنّم، نکتۀ دقیقی وجود دارد و آن این است که باطن این دنیا همان آخرت است و ظاهر آخرت، این دنیاست و در حقیقت، دنیا و آخرت مانند یک سکۀ دو رو عمل می‌کنند؛ به این معنا که هر کس در دنیا بتواند نفس اماره را مطیع خود کند و از صفات رذیله بگذرد و هوی و هوس و شیطان درون و شیطان برون را تحت کنترل خود در آورد، در قیامت می‌تواند از آتش جهنّم بگذرد. اما کسانی که در این دنیا تسلیم نفس اماره شده و در اثر تبعیّت از هوی و هوس نابود شده‌ و غرق در تجمل گرایی شده‌اند و صفات رذیله، مانند حسادت، تکبّر، خودخواهی و منیّت بر آنها مسلّط گشته است، در روز قیامت هم آتش جهنّم آن‌ها را در خود می‌بلعد.

مرجع تقلید شیعیان مسئله شفاعت را از مسلمات عقاید شیعه عنوان کردند و افزودند: مسئله شفاعت از مسلمات عقاید شیعه است و دارای سه مرتبه مهم است که در قیامت حتماً وجود دارد اما بنابر فرمایش حضرت امام رضا(علیه السلام) که «انا من شروطها» شفاعت هم شرط دارد و شرط آن این است که در نامه عمل انسان نشانی از تشیع وجود داشته باشد.

متن سخنان آیت الله العظمی مظاهری شبه شرح ذیل است:

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»

در جلسات گذشته و در ادامۀ مبحث«یاد معاد، مانع سقوط انسان»، پیرامون منازل بعد از مرگ و از جمله راجع به قبر، برزخ، نفخ صور، اجتماع تمام آدمیان و حسابرسی به اعمال، مطالبی بیان شد و در این جلسه به ادامۀ مباحث می‌پردازیم.

ماهیت صراط در قیامت

از آیات نورانی قرآن کریم استفاده می‌شود که راه بهشت از جهنّم می‌گذرد و همۀ انسان‌ها باید آن راه را طی کنند و گریزی از آن ندارند. سپس، اگر بهشتی باشند از جهنّم می‌گذرند و به بهشت می‌رسند و اگر جهنّمی باشند، نمی‌توانند از جهنّم خارج شوند:

«وَ انْ مِنْکُمْ الّا وارِدُها کانَ عَلی‏ رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیّاً ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوا وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها جِثِیّاً».[۱]

و همه شما وارد جهنّم می‏شوید، این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت، سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می‏بخشیم و ستمگران را که به زانو در آمده‏اند در آن رها می‏سازیم.

بنابراین، اینکه در بین عوام مشهور شده که پلی در قیامت تعبیه شده است و همه باید از روی آن پل بگذرند، صحیح نیست و گفته‌هایی که در این زمینه وجود دارد، نظیر اینکه شاعر می‌گوید: «هر که از پل بگذرد، خندان بود»، یک مثال عوامانه بیش نیست، بلکه منظور آن است که راه بهشت از جهنّم می‌گذرد.

بر اساس این آیۀ شریفه، همه از جهنّم رد می‌شوند و خداوند متعال، شیعیان متّقی، یعنی کسانی که علاوه بر شعار و اعتقاد قلبی، در عمل نیز شیعه و پیرو اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» بوده‌اند را نجات می‌دهد. گویا جهنّم حیات دارد، حرف می‌زند و شیعۀ واقعی را می‌شناسد که آنان به سلامت از جهنّم می‌گذراند.

اما کسانی که در دنیا ستمگر بوده‌اند، یعنی به خود، به خداوند یا به مردم، ظلم کرده‌ و در واقع متّقی نبوده‌اند، در جهنّم می‌مانند و هنگام عبور از جهنّم، یارای رفتن ندارند، زانوهایشان خم می‌شود و در قعر جهنّم فرو می‌روند. به عبارت دیگر جهنّم آن‌ها را می‌بلعد.

سپس، خداوند تعالی می‌فرماید: در قیامت هر امتی پشت سر امامش حاضر می‌شود:

«یَومَ‏ نَدْعُوا کُلَّ اناسٍ بِامامِهِمْ فَمَنْ اوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فِاولیِکَ یَقْرَءُونَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتیلًا وَ مَنْ کانَ فی‏ هذِهِ اعْمی‏ فَهُوَ فِی الْاخِرَةِ اعْمی‏ وَ اضَلُّ سَبیلًا».[۲]

«روزی که هر گروهی را با پیشوایشان می‏خوانیم، کسانی که نامه عملشان به دست راستشان داده می‏شود آن را می‏خوانند و به اندازه رشته شکاف هسته خرمایی به آنان ستم نمی‏شود امّا کسی که در این جهان (از دیدن حقّ) نابیناست در آخرت نیز نابینا و گمراه‌تر است».

طبق این آیۀ شریفه، کسانی که در این دنیا راه را گم کرده و در واقع، باطن آنان نابینا بوده است، در قیامت نیز راه را گم می‌کنند و در جهنّم فرو می‌روند. امّا آنان که در دنیا بینا بوده‌اند و صراط هدایت و رستگاری که همان راه اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» است را یافته‌اند و در آن راه حرکت کرده‌اند، در قیامت نیز در صراط هدایت و به دنبال امامان و پیشوایان خود، به بهشت می‌روند؛ به این معنا که امیرالمؤمنین یا یکی از ایمۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» به جلو می‌روند و شیعیان به دنبال آن انوار مقدس حرکت می‌کنند. بدیهی است وقتی آتش به امامان می‌رسد، اظهار ادب می‌کند و ایشان بلافاصله به بهشت وارد می‌شوند.

اما کسانی که ولایت حضرت علی«سلام‌الله‌علیه‌» را ندارند و به عبارت دیگر کسانی که در دنیا از آن حضرت پیروی نداشته‌‌اند، در جهنّم می‌مانند و گم می‌شوند و جهنّم آن‌ها را می‌بلعد.

دنیا و آخرت، به مثابۀ یک سکّۀ دو رو

در قضیّۀ عبور همگانی از جهنّم، نکتۀ دقیقی وجود دارد و آن این است که باطن این دنیا همان آخرت است و ظاهر آخرت، این دنیاست و در حقیقت، دنیا و آخرت مانند یک سکۀ دو رو عمل می‌کنند؛ به این معنا که هر کس در دنیا بتواند نفس اماره را مطیع خود کند و از صفات رذیله بگذرد و هوی و هوس و شیطان درون و شیطان برون را تحت کنترل خود در آورد، در قیامت می‌تواند از آتش جهنّم بگذرد. اما کسانی که در این دنیا تسلیم نفس اماره شده و در اثر تبعیّت از هوی و هوس نابود شده‌ و غرق در تجمل گرایی شده‌اند و صفات رذیله، مانند حسادت، تکبّر، خودخواهی و منیّت بر آنها مسلّط گشته است، در روز قیامت هم آتش جهنّم آن‌ها را در خود می‌بلعد.

در واقع، آتش جهنّم به واسطۀ خود انسان روشن می‌شود و اگر کسی در این دنیا نتواند هوی و هوس را مهار کند و از شیطان درون و برون بگذرد، در قیامت هم نمی‌تواند آتش جهنّم را مهار کند.

ظاهراً این آیه، با اشاره به همین نکتۀ ظریف، می‌فرماید: همان‌گونه که در دنیا انسان دو بُعدی است و از بعد حیوانی و انسانی تشکیل شده است و همان‌گونه که در دنیا باید از بعد حیوانی استفاده صحیح کند و مانند بُراق و مرکب بر آن سوار شود تا به عرش خدا برسد، در قیامت نیز دو بعدی است و با بعد انسانی و معنوی به بهشت می‌رود و بعد حیوانی، او را در جهنّم نگاه می‌دارد.

به عبارت روشن‌تر، همان‌طور که در دنیا گاهی به جای غلبۀ بعد روحی و معنوی بر بعد جسمی و حیوانی، بعد جسمی بر بعد روحی غلبه می‌کند و نفس اماره، انسان را مهار می‌کند و شیطان درون و برون بر او مسلّط می‌شوند، در قیامت نیز با غلبۀ بعد حیوانی، خواه ناخواه به جهنّم می‌رود و جهنّم او از همین جا شروع می‌گردد.

در حقیقت، «و اِن مِّنکُم اِلّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَی رَبِّکَ حَتماً مَّقضِیّاً»، یعنی راه بهشت، ‌تقوا است و ّ اگر انسان نتواند از آن راه بگذرد، یعنی اگر فاسق و ظالم و فاجر باشد،«وَّنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیّاً»، در جهنّم خواهد ماند.

بنابراین باید انسان فکری برای قیامت و به خصوص برای صراط آن بکند تا بتواند به سلامت، از جهنّم بگذرد و به بهشت برسد. ما باید در دنیا به گونه‌ای عمل کنیم که در قیامت، امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام حسین و حضرت زینب«سلام‌الله‌علیهم» به جلو باشند و ما به دنبال آن‌ها باشیم و مانند برق جهنده وارد بهشت شویم و با اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» محشور گردیم که حشر با اهل‌بیت، از هر قصر و حورالعین و از هر بهشتی، برتر و بالاتر است.

*شفاعت از مسلمات عقاید شیعه

مسألۀ شفاعت، از مسلّمات عقاید شیعیان است و در قیامت، حتماً وجود دارد، زیرا قرآن کریم، در آیات مختلفی بر آن تصریح فرموده است:

«مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ»[۳]

«وَلایَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضی‏»[۴]

در قیامت وقتی برخی از شیعیان به جهنّم می‌روند، ملایکه و اهل جهنّم تعجّب می‌کنند که چگونه شیعه‌ای به جهنّم آمده است!؟ لذا از ایشان سؤال می‌کنند که چرا به جهنّم آمدید؟ آن‌ها پاسخ می‌دهند: ما را از راهی آوردند که به اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» دسترسی نداشتیم که بخواهیم مورد شفاعت واقع شویم! به تعبیر قرآن کریم:

«فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعینَ»[۵]

*معانی و مراتب شفاعت

شفاعت سه مرتبۀ مهم دارد و هر سه مرتبه، در قیامت وجود دارد:

یکی از معانی شفاعت آن است که برخی از افراد، مشمول دعای اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» می‌شوند. ایمّۀ معصومین«سلام‌الله‌علیهم»دعا می‌کنند و از خداوند رحمان می‌خواهند که این افراد آمرزیده شوند و پروردگار عالم نیز دعای آنان را مستجاب می‌کند. همانگونه که خداوند در قرآن شریف به گناهکاران امر کرده که نزد پیامبر بروند و از او بخواهند تا برای آنها استغفار فرماید:

«وَ لَوْ انَّهُمْ اذْ ظَلَمُوا انْفُسَهُمْ جاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً»[۶]

استاد بزرگوار ما، حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب کشف‌الاسرار، در ردّ کسروی و کسروی منش‌ها، شفاعت را این‌گونه معنا کرده‌اند که ایمّۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» مستجاب‌الدّعوه هستند و کسانی که لیاقت شفاعت داشته باشند، با دعا و استغفار اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم»، بهشتی می‌شوند.

معنای دوّم شفاعت، واسطه‌گری است و واسطه‌گری دو جنبه دارد:

جنبۀ اوّل آن است که هادیان مردم در دنیا، در آخرت نیز هادی خواهند بود و هدایت آنان در قیامت، منجر به وساطت برای رفتن بندگان به بهشت می‌شود. توضیح اینکه پیامبر گرامی و اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» در این دنیا هدایت‌گر مردم بوده‏اند و در آخرت نیز هدایت‌گری ایشان باقی است و افراد لایق را به بهشت می‌رسانند. از این جهت عالمان دین و کسانی که موجب هدایت دیگران شده‏اند نیز می‏توانند شفاعت کنند و هر کسی در این دنیا هدایتش بیشتر باشد، در آخرت شفاعتش بیشتر خواهد بود و مسلّم است که چهارده معصوم«سلام‌الله‌علیهم» بیشتر از دیگران شفاعت می‏کنند.

جنبۀ دوّم واسطه‌گری آن است که امام حسین«سلام‌الله‌علیه» و سایر حضرات معصومین«سلام‌الله‌علیهم» نزد خداوند متعال آبرو دارند و در پرتو این آبرو، برای آمرزش افراد لایق واسطه می‌شوند و خداوند متعال هم شفاعت ایشان را می‌پذیرد و آن بندگان را می‌آمرزد.

معنای سوّم شفاعت که بسیاری از بزرگان نیز بر آن تأکید دارند، اختیار تامّ برای شفاعت است. یعنی معصومین«سلام‌الله‌علیهم» اختیار تام دارند افرادی را که لایق و شایستۀ شفاعت هستند، شفاعت کنند و به بهشت ببرند. قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌فرماید:

«وَ لَسَوْف َیُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی‏»[۷]

در روایات، این آیه به شفاعت تعبیر شده است[۸] و در روایتی آمده است: در روز قیامت هرکس به فکر خویش است و نجات خود را از خداوند متعال می‌خواهد، ولی پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» نگران امّت خود هستند و مرتّب درخواست نجات آنان را می‌کنند؛ لذا به ایشان خطاب می‌شود: گناهان امّت تو را خواهم آمرزید مادامی که به من شرک نورزیده باشند و با دشمنان من دوستی نکرده باشند.[۹]

استاد بزرگوار ما علامه طباطبایی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» نکتۀ دقیق و شیرینی می‌فرمودند و می‌گفتند: معنا ندارد که پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم»بدون امّتشان به بهشت بروند. پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم»راضی نمی‌شوند که به تنهایی به بهشت بروند؛ لذا اگر کسی لیاقت شفاعت داشته باشد، مورد شفاعت واقع می‌شود.

در روایت مشهوری نقل شده است که در روز قیامت، نگهبان‌های بهشت و جهنّم، کلید بهشت و جهنّم را از طرف خداوند متعال به پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم»می‌دهند و ایشان اختیار تام دارند که هر کاری انجام دهند. سپس پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» کلید بهشت و جهنّم را به امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه»می‌دهند و می‌فرمایند اختیار تامّ از تو است. هر که ولایت و لیاقت دارد، او را شفاعت کن.[۱۰]

به راستی اگر کسی لایق باشد و در مسیر اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم»گام بردارد، مشمول شفاعت خواهد شد.

رابطۀ میزان و شفاعت

در جلسۀ گذشته بیان شد که میزان در قیامت، اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» هستند. وقتی کسی اعمال خود را با میزان حقیقی یعنی امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه»بسنجد و خود را با ایشان تطبیق کند، اگر تطابق او قابل ملاحظه باشد، مسلّماً می‌تواند مشمول شفاعت شود و به بهشت برود.

اگر کسی به طور کلی در اعمال و رفتار خود، از اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم»متابعت کند، گرچه استحقاق بهشت را هم نداشته باشد، ولی چنین کسی نیز در پرتو شفاعت اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» استحقاق بهشت را پیدا می‌کند، زیرا حضرات معصومین«سلام‌الله‌علیهم»اختیار تام دارند که هرکسی که تابع آن‌هاست، بهشتی کنند.

امّا چنانچه متابعتی در کار نباشد و تطابقی بین عملکرد افراد با سیره و روش معصومان«سلام‌الله‌علیهم»نباشد، شفاعت نیز نخواهد بود. بدون متابعت عملی و پیروی از اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم»، میزان اعمال سبک خواهد بود. البته مثل آن‌ها بودن، نه امکان پذیر است و نه از ما خواسته شده است، بلکه همین مقدار که شباهتی وجود داشته باشد و اعمال ما در مسیر رضایت آن‌ بزرگواران که رضای خدا در آن است، انجام شود، کافی است و انسان را مشمول شفاعت می‌کند.

*چه کسانی شایستۀ شفاعت نیستند؟

قرآن کریم با کمال صراحت می‌فرماید: برخی افراد لیاقت شفاعت ندارند و نمی‌توانند از آن بهره‌مند گردند:

«فی‏جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمینَ، ما سَلَکَکُمْ فی‏سَقَرَ، قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ، وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکینَ، وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخایِضینَ، وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ»[۱۱]

استفهام در این آیه، استفهام تعجبیّه است. یعنی وقتی بعضی از شیعیان به جهنّم می‌روند، برخی از بهشتیان که گویا جهنّمی‌ها را می‌بینند، با تعجّب از آن‌ها سؤال می‌کنند: شما که شیعه بودید، چرا به جهنّم رفتید!؟ یک دسته می‌گویند: ما نماز نمی‌خواندیم و شباهت به اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» نداشتیم. آن‌ها در حقیقت اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» را ندیده‌اند که بخواهند مورد شفاعت واقع شوند. یک دسته می‌گویند ما نماز می‌خواندیم، امّا به قانون مواسات عمل نمی‌کردیم و به فکر دیگران نبودیم و به مستمندان کمک نمی‌کردیم.

شیعۀ حقیقی، با دو بال پرواز می‌کند، یکی رابطه با خداوند مانند نماز و روزه و دیگری با بال رابطه با مردم یعنی کمک کردن به خلق خدا. قرآن کریم کمک به بندگان را از همۀ انسان‌ها به قدر توان خواسته است:

«لِیُنْفِقْ ذُوسَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَعَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ»[۱۲]

*از حداقل کمک به دیگران مضایقه نکنیم

هر کسی به اندازۀ توان خود باید به دیگران کمک کند؛ کسانی که وضع بهتری دارند، بیشتر کمک کنند و آنان که نمی‌توانند و فقیر هستند، به هر اندازه که برای آنان مقدور است، باید کمک نمایند. کسی که فقیر است و فقط به اندازۀ خود و خانواده درآمد دارد، نباید خود را از کمک به دیگران تبریه کند. همان‌گونه که بارها متذکّر شده‌ایم، حدّاقل کمک به دیگران، آزار نرساندن به آن‌هاست. اگر کسی هیچ‌گونه کمکی نمی‌تواند بکند، دست کم باید مواظب باشد از دیگران غیبت نکند، به آنان تهمت نزند و یا اهانت ننماید. اگر نمی‌تواند مانند حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» غذای خود را به دیگری ببخشد، لااقل با کارشکنی و شایعه و تهمت، سنگ اندازی نکند و موجبات آزار دیگران را فراهم نسازد و به مردم ظلم نکند.

دسته سوم از جهنّمیان می‌گویند: ما نماز می‌خواندیم، به دیگران نیز کمک می‌کردیم، امّا تجمّل‌گرا بودیم و خانه و محلّ کار و جامعۀ ما، مملو از گناه و فساد اخلاقی بود: «وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخایِضینَ».

*عاقبت بی‌توجهی به معاد

دستۀ چهارم که مورد بحث ما است، می‌‌گویند: ما اصلاً به فکر معاد نبودیم: «وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ».هیچ گاه به قیامت فکر نمی‌کردیم، با خود نمی‌اندیشیدیم که معاد چیست و سرنوشت انسان‌ها چه می‌شود و چه مشکلاتی فرا روی انسان‌ها در قیامت خواهد بود و قیامت را تکذیب می‌کردیم. این افراد در زندگی دنیا، مانند کرم ابریشم در پیلۀ دنیایی خود می‌تنند تا مرگ آن‌ها فرا رسد.

سپس، قرآن کریم، حقیقت مهمّی را بیان می‌کند و می‌فرماید:

«فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعینَ»[۱۳]

در این آیه خداوند به نگهبانان جهنم می‌فرماید: آیا می‌دانید چرا این افراد به جهنّم آمدند و مورد شفاعت واقع نشدند؟ آنان به خاطر دوری از نماز و انفاق و در اثر گناه و تکذیب معاد، لیاقت شفاعت ندارند و نمی‌توانند از آن نعمت بزرگ بهره‌مند گردند.

* شرط اساسی تحقّق شفاعت

همان‌طور که بیان شد، شفاعت مسلّم است و تردیدی در آن راه ندارد؛ مثلاً امام حسین«سلام‌الله‌علیه» بیش از همه شفاعت می‌کنند. عزاداری‌ها و گریه‌ها برای وجود مقدس حضرت اباعبدالله الحسین و بالاخره قرار گرفتن تحت ولایت امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» بسیار ارزنده است و انسان را لایق برخورداری از شفاعت می‌کند، اما بنا بر فرمایش حضرت امام رضا«سلام‌الله‌علیه» در روایت سلسلة الذّهب که فرمودند:«بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»[۱۴]، شفاعت هم شرط دارد و شرط آن این است که در نامۀ عمل انسان، نشانی از تشیّع وجود داشته باشد تا مشمول شفاعت شود؛ زیرا در روز قیامت نامۀ اعمال را با اعمال چهارده معصوم«سلام‌الله‌علیهم»می‌سنجند.

حال با توجّه به مطالبی که بیان شد، آیا با وجود مفاسد اخلاقی، اقتصادی و اداری حاکم بر جامعه، این توجیه صحیحی است که بگوییم «همه غرق گناهیم و یک حسین داریم»؟ آیا جامعۀ فعلی، در صداقت، امانت‌داری، وفای به عهد و در انفاق و عمل به قانون مواسات، در راه اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» حرکت می‌کند تا در قیامت نیز به دنبال ایشان حرکت کند؟ آیا با این وضعیّت حجاب و عفاف در حال حاضر بین خانم‌ها وجود دارد و با این بی‌غیرتی که مردها به آن مبتلا شده‌اند، می‌توان انتظار شفاعت داشت؟

*مراقبت حضرت زهرا نسبت به حجاب

کتب معتبر شیعه و سنّی نقل می‌کنند که حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» در روزهای آخر زندگی، پس از تحمّل شداید و مصائب فراوان، بسیار ناراحت بودند، وقتی از ایشان سؤال شد چرا ناراحتید؟ فرمودند: وقتی از دنیا می‌روم، به رسم عرب، مرا در تابوت‌هایی می‌گذارند که حجم بدنم پیدا می‌شود و نامحرم حجم بدنم را می‌بیند و من از این باب ناراحت هستم! خادم ایشان، عماری و تابوتی را شبیه آنچه در عجم رواج داشت، برایشان تشریح کرد. او تختی در مقابل حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» آورد و آن را وارونه کرده و چند تکۀ چوب اطراف تخت گذاشت و پارچه‌ای روی آن انداخت به طوری که یک عماری درست شد. حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» که از موقع رحلت پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» تا آن لحظه، تبسّم نکرده بودند، با دیدن عماری، تبسّم کردند و خوشحال شدند؛ پس از آن وصیّت کردند که برای تشییع جنازه، ایشان را در آن عماری قرار دهند.[۱۵]

گرچه پس از آن، سیاست اسلام اقتضا کرد که وصیّت کنند ایشان را شبانه غسل، کفن و دفن کنند و احدی با خبر نشود [۱۶]، ولی به هر حال، امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» به آن وصیت نیز عمل کردند.

حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها»که شفیعۀ روز قیامت است و همه مشتاق و در طمع شفاعت ایشان هستند، راجع به حجاب و عفاف، چنین حسّاسیّت و مراقبتی دارند. ولی آیا وضعیت اخلاقی جامعۀ فعلی و وضعیّت نگران کنندۀ حجاب و عفاف و بی غیرتی مردان و بی‌عفتی زنان، با آن دقت و حساسیّت حضرت زهرا در این زمینه سنخیت دارد؟

اگر سنخیت ندارد، این جامعه و افراد آن نباید توقّع شفاعت داشته باشند و نباید در توهّم برخورداری از شفاعت، با شعار «همه غرق گناهیم و یک حسین داریم»، آرزوی بیجا و دست نیافتنی در سر بپرورانند.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱. مریم/ ۷۲- ۷۱

۲. اسراء/ ۷۲- ۷۱

۳. بقره / ۲۵۵

۴. انبیاء / ۲۸

۵. مدثر / ۴۸

۶. نساء/ ۶۴

۷. ضحی / ۵

۸. ر.ک: تفسیر فرات کوفی، ص ۵۷۱؛ شواهد التنزیل، ج ‏۲، ص ۴۴۷ و...

۹. ر.ک: الفضایل (ابن شاذان)، ص ۱۲۱

۱۰. ر.ک: امالی الصدوق، ص ۱۱۶؛ روضة الواعظین، ج ۱، ص ۱۱۳

۱۱. مدثر / ۴۶-۴۰

۱۲. طلاق / ۷

۱۳. مدثّر / ۴۸

۱۴. عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۱۳۵

۱۵. ر.ک: کشف الغمّه، ج ۱، ص ۵۰۴؛ اسد الغابه، ج ۶، ص ۲۲۶ و...

۱۶. بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۱۴

 

/



ابنا