علی(علیه السلام) مظلومترین مظلوم تاریخ

کدام بعد از ابعاد وجودی علی (علیه السلام) را می‌توان بررسی کرد؟ شجاعت، عدالت، سخاوت، ایثار و گذشت، علم، آگاهی و معرفت، زهد و تقوا و... کدام یک؟
اصولاً شخصیت علی (علیه السلام) شخصیتی است چندبعدی و جامع صفات اضداد، علی فرمانروایی پرقدرت و صلابت و در عین حال بردبار در میدان جنگ دلاوری کم نظیر، در محراب عبادت عابدی گریان، اما در میدان نبرد خندان، با دشمنان خشن و قاطع، در برابر یتیمان و بیوه زنان مهربان و رقیق القلب، سخاوتمندی بی مانند، در عین حال ژنده پوشی کارگر و کشاورز، حکیمی دانا و قاضی ای دادگستر و بی گذشت و دقیق النظر بود.
علی (علیه السلام) همان شخصیت والایی است که فرق نازنینش شکافته و محاسن شریفش، در محراب عبادت، به جهت شدت عدلش، به خون مقدسش رنگین شد.
به راستی شناخت گوشه ای از این دریای ناپیدای کرانه فضیلت و تقوا و دانش و... برای کسی امکان ندارد، مگر خدایی که خالق اوست و حضرت خاتم النبیین (علیه السلام) که معلم و مربی اوست و اولاد طاهرینش که پرورش یافتگان مکتب او هستند، مقام و رتبت او را چنان که هست، دریابند والا دیگران راهی به شناخت شخصیت والایش ندارند.
باری، علی (علیه السلام) دریایی است از خصایص عالی بشری و جامع صفات ممتاز یک انسان برتر، یک انسان کامل. تا آنجا علی (علیه السلام) در این صفات پیش رفته است که حتی دشمنانش زبان به اعتراف گشوده اند.
فصاحت و بلاغت علی (علیه السلام) در خطبه‌های نهج البلاغه جلوه گر است. آنان که پای منبر خطابه علی (علیه السلام) می‌نشستند، از شنیدن بیانات آتشین و جذابش بر خود می‌لرزیدند و می‌گریستند. همام (از اصحاب علی (علیه السلام)) از شنیدن اوصاف پرهیزگاران که با بیانات روشن و جامع و پرشور خود ایراد فرمود، همچون چوبی خشک بر زمین افتاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
سید رضی که خود مردی ادیب، شاعر و سخن شناس بوده است، در ستایش سخنان علی (علیه السلام) چنین می‌گوید: «امیرالمؤمنین (علیه السلام) آبشخور فصاحت و ریشه و زادگاه بلاغت است. اسرار مستور بلاغت از وجود او ظاهر گشت و قوانین آن از او اقتباس شد. هر گوینده سخنور از او دنباله روی کرد و هر واعظ سخندانی از سخن او مدد گرفت. در عین حال به او نرسیدند و از او عقب ماندند. بدان جهت که بر کلام او نشانه ای از دانش خدایی و بویی از سخن نبوی موجود است.
«طه حسین» ادیب و نویسنده مصری در کتاب «علی و بنوه» داستان مردی را نقل می‌کند که در جریان جنگ جمل دچار تردید می‌شود، با خود می‌گوید: «چطور ممکن است شخصیتهایی از طراز طلحه و زبیر بر خطا باشند؟!» درد دل خود را با خود علی (علیه السلام) در میان می‌گذارد و از خود علی (علیه السلام) می‌پرسد که مگر ممکن است چنین شخصیتهایی عظیم بی سابقه ای بر خطا روند؟
علی (علیه السلام) به او می‌فرماید: تو سخت در اشتباهی، تو کاری واژگونه کرده ای، تو به جای این که حق و باطل را مقیاس عظمت و حقارت شخصیت ها قرار دهی، عظمت ها و حقارت ها را که قبلاً با پندار خود فرض کرده ای، مقیاس حق و باطل قرار داده ای، تو می‌خواهی حق را با مقیاس افراد بشناسی؟ برعکس رفتار کن!
اول خود حق را بشناس، آن وقت اهل حق را خواهی شناخت، آنگاه دیگر اهمیت نمی‌دهی که چه کسی طرفدار حق است و چه کسی طرفدار باطل و از خطا بودن آن شخصیت ها در شگفت و تردید نخواهی بود.

«طه حسین» پس از نقل جمله‌های علی (علیه السلام) می‌گوید: «من پس از وحی و سخن خدا، جوابی پرجلال تر و شیواتر از این جواب ندیده و نمی‌شناسم.»
علی (علیه السلام) بنا به قولی چهارصد و هشتاد و اندی خطبه ایراد فرموده است که مقداری از آنها را سید رضی برگزیده و در کتاب شریف «نهج البلاغه» جمع آوری کرده ۴است. علی (علیه السلام) این خطبه ها را در حالات و مواضع مختلف و به مناسبتهای گونه گون، بالبداهه ایراد فرموده است. نامه ها و کلمات حکمت آمیز آن حضرت خود بخشی جداگانه است که در عین کوتاهی وسعت و عظمت حیرت انگیز دارد.
علی (علیه السلام) در همین مقدار خطبه‌هایی که در دست داریم، باریک ترین نکته‌های توحیدی، اجتماعی، سیاسی، زهد و تقوا و شناخت حق و باطل، مؤمن و منافق، حکمت عملی، شیوه عمل و رفتار با مردمان و زیردستان، مشاوران و معاشران، اقران و همسران، فنون جهاد و جنگ و غلبه بر خصم و... را بیان کرده است. در توصیف اسرار خلقت، آفرینش مورچه و طاووس و برخی از جانوران، درباره نبات و جماد و صحرا و سنگستانهای حجاز و مکه معظمه و دیگر مسایل، کلام را به اوج رسانده و چراغی هدایتگر پیش پای خلق نهاده است.
به راستی کلامش فوق کلام مخلوق و تحت کلام خالق و رسول خداست، همه فصحا و بلغا در برابر عظمت کلامش و ابعاد گسترده اش اظهار عجز کرده اند.
مقام برادری و اخوتش با رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) مرتبه وصایتش و ولایتش، درجه تقوا و ایثارش، آیات الهی که در حق علی (علیه السلام) به اتفاق بیشتر مفسرین، نازل شده است، شجاعت و جهادش در جنگهای بدر و حنین و احزاب ـ که ضربت شمشیرش برتر از عبادت انس و جن شمرده شد ـ و جنگ خیبر ـ که بسیاری گردن کشیدند تا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پرچم را به آنان دهد، ولی این فضیلت نیز خاص علی (علیه السلام) شد... ـ حقایقی است که کسی را یارای انکار آنها نیست.
ایستادگی اش در برابر ناکثین و قاسطین و مارقین و آنان که می‌خواستند دین اسلام را از مسیر اصلی اش منحرف سازند و به وادی انحراف و امتیازات طبقاتی و سنن ملغی شده جاهلی بکشانند ـ تا سرحد جان ـ حقیقتی است روشن.
حلم و صبر و سکوتش، در مدت بیست و اند سال به خاطر مصالح کلی اسلام و مسلمین، درحالی که «خار در چشم و استخوان در گلو» بوده، مطلبی است دردناک و شگفت انگیز که تاریخ هرگز آن را فراموش نخواهد کرد.
علی (علیه السلام) در آن گردبادهای اغراض و جهالت و توفانهای کینه توزی و مطامع دنیوی، ناشناخته بود و سخنان، آتشین و زلال و مواعظ از دل برخاسته اش در دلهای قسوت گرفته و سنگین، کمتر اثری می‌کرد تا جایی که علی (علیه السلام) سر در بیابان ها می‌نهاد و درد دل خود را تنها با خواص اصحابش در میان می‌گذاشت یا در سکوت عمیق چاه ها فرو می‌گفت.
علی (علیه السلام) که چشمه‌های حکمت و دانش از ستیغ کوهساران شخصیت والایش ریزان بود و می‌توانست سعادت دو جهان را برای همگان به ارمغان آورد.
علی (علیه السلام) که به راه‌های آسمان از راه‌های زمین آشناتر بود.
علی (علیه السلام) که از شمیم روح پرور وحی محمدی (علیه السلام) بهره یاب شده بود و از کودکی در آغوش پرمهر نبوت پرورش یافته بود، علی (علیه السلام) که عادل ترین داوران و شجاع ترین دلاوران و امیر مؤمنان و پناهگاه ستم رسیدگان و دردمندان بود، همچنان ناشناخته ماند و جز تنی چند از یاران وفادارش، دیگران به ارزش وجودی اش پی نبردند و یا نخواستند پی برند.
درد و دریغا که بدخواهان دنیاپرست و کینه توزان جاه طلب به این کوردلی اکتفا نکردند، حتی برای رونق کاخ و رواق خضرای خود و شکوه سلطنت چند روزه دنیای خود، دشمنی نسبت به او و بدگویی از او را ترویج و تجویز کردند و در این راه از بیت المال مسلمانان حاتم بخشی ها نمودند!
به راستی علی (علیه السلام) مظلوم تاریخ اسلام است.

منبع خبر: آفتاب 
شهید مطهری


 



سایت شیعه نیوز