امنیت در حکومت جهانی مهدوی

چکیده
همه انسان‌ها امنیت را رکن اساسی زندگی بشر می‌دانند و برای تأمین آن، به صورت فردی و جمعی تلاش‌های فراوانی کرده‌اند. این واژه برگرفته از ریشه «امن»، به معنای آرامش، آسودگی و بی‌هراسی است. با گسترش مطالعات امنیتی و اهمیت نظریه‌پردازی در این حوزه، امنیت به یکی از مباحث کلیدی در سیاست داخلی و خارجی کشورها تبدیل گشته است.
مطالعات کلاسیک امنیت نشان می‌دهد که در گذشته، جنبه نظامی آن مورد توجه بوده است؛ یعنی نبود جنگ و درگیری مسلحانه به منزله‌ امنیت و آسودگی مردم بود. اکنون حوزه‌ امنیت فراگیر گشته است و علاوه بر جنبه نظامی، جنبه‌هایی چون اقتصاد، فرهنگ، علم و قضاوت را دربرمی‌گیرد. نظریه‌پردازی‌های جدید، توجه جهان امروز را به این مقولات نشان می‌دهد. از جمله‌ آنها می‌توان به نظریه‌ کارل دویچ اشاره داشت که اصطلاح «جماعت امنیتی» را برای آن به کار برده است. در این نظریه به مسایلی چون هویت، اعتقادات و معرفت‌های یک‌سانِ کشورها در تأمین امنیت، بسیار توجه شده است. هر یک از نظریه‌های امنیتی به یکی از ابعاد توجه ویژه نشان داده و تاکنون نظریه‌ای ارائه نشده است که با در نظر گرفتن تمام جنبه‌های امنیتی بتواند در عرصه‌ عمل موفقیت بالایی را کسب کند.
بر اساس اعتقاد مسلمانان، دین اسلام، امنیت بشر را تنها در یکی از حوزه‌‌های اخلاق یا اقتصاد و مانند آن نمی‌بیند، بلکه مجموعه‌ای از مقولات امنیتی را در شکل‌گیری ساختار امنیتی موفق دخیل می‌داند. ضعف‌های حوزه‌ نظری یا عملی بشر، اجازه‌ موفقیت کامل در عرصه‌ ایجاد امنیت را نداده و تلاش آدمی در ایجاد ساختار امنیتی همواره با موفقیت قرین نبوده است.
ادعای اصلی این مقاله آن است که حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) این امتیاز بزرگ را دارد که امنیت را در تمامی جنبه‌ها برقرار خواهد کرد.
مقاله‌ حاضر در چندین بخش تهیه شده است. در آغاز، مقدمه‌ای مشتمل بر چارچوب کلی بحث آمده و پس از مقدمه، به بررسی اجمالی مفهوم امنیت، ابعاد آن و سپس جایگاه امنیت در گفتمان اسلامی پرداخته‌ شده است.
بخش اصلی مقاله، دربرگیرنده مباحثی در ابعاد مختلف امنیتی است که ادعای اصلی نویسنده را بررسی می‌کند. نویسنده در این قسمت، برای اثبات وجود امنیت در عرصه‌ حکومت مهدوی، در هر جنبه، به مهم‌ترین چالش‌های جهان کنونی اشاره کرده و با استناد به آیات و روایات، منتفی بودن معضلات کنونی جوامع بشری را در عصر حکومت صاحب‌الزمان(عج) نشان داده است. در اولین حوزه‌ امنیتی، به اقتصاد اشاره شده که پس از افول جنبه نظامی امنیت، جایگاه مهمی یافته است. چالش‌های مهم اقتصادی امروز عبارتند از نابرابری‌های اقتصادی، کمبود منابع، غارت‌گری‌ها و انتقال منابع به دیگر حوزه‌های امنیتی که پی‌آمدی جز ناامنی اقتصادی نخواهند داشت. بررسی آیات و روایات نشان می‌دهد که حکومت ولی‌عصر(عج)، از این ناامنی‌ها بری است.
در دومین جنبه امنیتی، مسائل سیاسی ـ نظامی مطرح شده است. امروزه در عرصه‌ سیاست، دو بحث مشروعیت نهادها و نظام‌های سیاسی و تشخیص خودی و غیرخودی جلوه‌گر است. در مباحث نظامی نیز مشکلاتی چون گسترش تولید سلاح‌های هسته‌ای، ناامنی‌های اقتصادی، زیست‌محیطی و جانی را پدید آورده است. در حالی‌که حکومت مهدوی از مشروعیتی الهی برخوردار است، معضل تشخیص دوست از دشمن که حریم امنیتی جوامع را تحت تأثیر قرار داده است، در آن وجود ندارد و مسیله‌ای چون مسابقات تسلیحاتی و ناامنی هسته‌ای در این حکومت منتفی است.
امنیت اجتماعی، جنبه دیگری از مسائل امنیتی است که با چالشی به نام قومیت‌گرایی و تعصب نژادی رو‌به‌روست و بحران‌های داخلی و خارجی بسیاری را در این زمینه شاهد بوده‌ایم. در حکومت مهدوی، هدف، تعالی بشر است و کرامت انسان بر پایه‌ هویت واحدی به نام اسلام بنا نهاده شده است. بنابراین، هویت‌های کاذبی چون ناسیونالیسم از بین می‌رود و کلمه‌ توحید بر تمام سرزمین‌ها حاکم می‌شود.
بحث اصلی در امنیت فرهنگی و معنوی این است که با حاکمیت فرهنگ غنی اسلامی، طبیعت بشر به جایگاه اصیل خود بازمی‌گردد و مباحثی چون طبع شرور انسانی پایان می‌پذیرد. پس اخلاق و معنویات بر تمامی حوزه‌ها از جمله سیاست و اجتماع حاکم می‌شود و طمأنینه‌ فرهنگی و معنوی در پی خواهد آمد.
مبحث امنیت علمی، با اشاره‌ای به معضل ناپایداری علوم تجربی و نیز نسبیت‌گرایی پست‌مدرنی آغاز شده و نتیجه‌ بحث این است که علمِ حاکم در عصر ظهور، علمی است تمام و کمال که از ناحیه‌ خداوند و به وسیله ولیّ خدا بر مردم عرضه می‌شود و قطعیت، ثبات و آرامش فکری را به ارمغان خواهد آورد.
آخرین حوزه‌ امنیتی که در این مقاله بررسی شده، حقوق و قضاوت است. چالش‌های مهم این عرصه در جهان معاصر، مسئله حقوق بشر و قضاوت‌های ناعادلانه است. حکومت مهدوی در این دو حوزه نیز نویدبخش امنیت است؛ زیرا قوانین و حقوق حاکم بر جامعه‌ مهدوی، قوانین الهی است و مجری آن نیز منتخب خداوند است. پس ثبات و سکون حقوقی و قضایی را به دنبال خواهد داشت.
پژوهش حاضر این نتیجه‌گیری را در پی دارد که نظام سیاسی اسلام، نظامی است جامع که عنصر مرکزی آن حاکمیت الله است که به اذن خدا، پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه‌ هدی (علیهم السلام) باید آن را اجرا کنند. حکومت صاحب‌الزمان(عج)، نقطه‌ اوج این حاکمیت است و خاستگاه صلح و امنیت جهانی خواهد بود. نکته‌ اصلی و کلیدی این حاکمیت آن است که در روزگاری که امنیتِ مطلق، افسانه و خیال است، حکومتی برپا خواهد شد که امنیتی مطلق و همه‌جانبه را به ارمغان خواهد آورد.
«و چه نزدیک است امروزِ ما به فردایی که سپیده‌ آن آشکار شد. ای مردم، اینک ما در آستانه‌ تحقق وعده‌های داده شده و نزدیکی طلوع آن چیزهایی قرار داریم که بر شما پوشیده و ابهام‌آمیز است.» (خطبه‌ 150 نهج البلاغه)

واژگان کلیدی
امنیت، جامعه مهدوی، امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، امنیت فرهنگی، امنیت سیاسی، امنیت علمی، امنیت حقوقی.

مقدمه
امنیت، از نیازهای اولیه‌ زندگی به شمار می‌رود که از دیرباز مورد توجه و از دغدغه‌های بشر بوده است. بنابراین، به‌راحتی می‌توان ادعا کرد که تاریخی به درازای زندگی بشر دارد و اگرچه در طول دوران‌های مختلف، ابعاد و ابزار آن متحول شده، انکار وجود آن دشوار است. تلاش فردی و دسته‌جمعی بشر در تاریخ برای تأمین آن، شاهدی بر این مدعاست. برای مثال، تأسیس جامعه‌ ملل و سپس سازمان ملل، از نمونه‌های اصلی تلاشِ انسان غربی در این عرصه است. البته چنین طرح‌هایی چندان ثمربخش و مفید نبوده و وقوع جنگ‌های بین‌المللی و رقابت‌های تسلیحاتی، حکایت از ناتوانی این سازمان‌ها در تأمین صلح و امنیت جهانی دارد.
در کنار این تلاش‌ها، نظریات بسیاری نیز درباره صلح و امنیت جهانی ارائه شده است؛ نظریاتی چون «امنیت دسته‌جمعی»، «جماعت امنیتی» و «رژیم امنیتی»، در زمره‌ این گروه از نظریات هستند. در «امنیت دسته‌جمعی» از رهگذر هم‌کاری حکومت‌ها با هم، شبکه‌ گسترده و به‌هم‌پیوسته‌ای پدید می‌آید و ترس از واکنش دسته‌جمعی دیگران، حکومت‌ها را از تعرض باز می‌دارد. در «جماعت امنیتی»، مبنای جماعت، امنیتی است که از توسعه‌ اصول اخلاقی حاصل می‌شود. اما در «رژیم امنیتی» طرح اولیه این است که دولت‌ها به تأسیس نهادهایی برای مدیریتِ اختلافات اقدام کنند تا از این طریق، هم‌کاری و صلح به ارمغان آید.
امروزه توجه گروه مشخصی از اندیشه‌ورزان حوزه روابط بین‌الملل و کارشناسان مسائل امنیتی به طرح «جماعت امنیتی» جلب شده است. طراح اصلی این نظریه کارل دویچ است. در این روی‌کرد، بیش از زبان قدرت یا عوامل مادی، عناصر دیگری چون معرفت یک‌سان، نیروهای عقیدتی و تأثیرات ناشی از محیط هنجاری یک‌سان، دخیل هستند. توجه جهان معاصر به مقولاتی چون هویت، هنجار و بستر اجتماعی، در سیاست جهانی، نشان از اقبال ضمنی به روی‌کرد دویچ دارد.
با این همه، نظریه‌ سیاسی اسلام، فرای همه‌ این نظریات بشری است. اسلام دینی الهی است و بنابراین، با آگاهی به تمام جوانب امور، دستورالعمل‌های لازم را در هر مسئله دارد. توجه خاص اسلام به ابعادی چون فرهنگ، سیاست، اقتصاد، اجتماع، خانواده و قضاوت، با تأکید بر وجوه فردی، جمعی، داخلی و بین‌المللی و ارائه نکات و دستورهای مهم در هر زمینه، نگاه همه‌جانبه‌ اسلام به امنیت را می‌نماید. بنابراین، سیستم امنیتی ویژه‌ای در حکومت مبتنی بر دستورهای اسلامی برقرار خواهد شد و میزان این امنیت در حکومت ولیّ خدا، به حد اعلای خود خواهد رسید؛ زیرا اجرای دستورهای الهی که مبتنی بر نیاز بشری است، به عالی‌ترین شکل صورت خواهد پذیرفت.
غالب مکاتب بشری و ادیان الهی، به وجود منجی در عالم اعتقاد دارند و ما نیز در نظام سیاسی اسلام، زمین را خالی از حجت خدا نمی‌دانیم. حضرت علی(علیه السلام) در صدمین خطبه نهج البلاغه می‌فرمایند:
آگاه باشید! مَثَل آل‌محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) چون ستارگان آسمان است. اگر ستاره‌ای غروب کند، ستاره دیگر طلوع خواهد کرد تا ظهور صاحب‌الزمان. گویا می‌بینم در پرتو خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، نعمت‌های خدا بر شما تمام شد و شما به آن‌چه آرزو دارید، رسیده‌اید.
ما شیعیان به وجود مبارکی معتقدیم که آخرین ستاره‌ آسمان ولایت و منجی آدمیان است. هم‌چنین معتقدیم این منجی، در پایان تاریخ بشری ظهور می‌کند و حکومت عدل الهی را برقرار می‌سازد. مسئله امنیت که از مباحث مهم هر حکومتی است، برخلاف حکومت‌های کنونی، در حوزه حکومت جهانی مهدوی، ابعادی گسترده و فراگیر می‌یابد. بر این اساس، در این مقاله با مروری بر مسایلی چون «چیستی امنیت و ابعاد آن»، «جایگاه امنیت در نظام سیاسی اسلام» و «چالش‌های پیش روی جهان معاصر»، به بررسی مقوله امنیت در چارچوب حکومت مهدوی و ابعاد آن خواهیم پرداخت و در نهایت، امکان‌پذیری تحقق امنیت مطلق و فراگیر در این مقطع زمانی را بررسی خواهیم کرد.
گفتنی است که به علت گستردگی مباحث و ابعاد امنیتی، در این مقاله تنها به مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود و سپس در هر بُعد، برترین نمودهای چالش‌های امنیتی پیش روی جهان معاصر، بررسی می‌گردد و در نهایت، با استناد به آیات و روایات، این بُعد امنیتی در حکومت مهدوی اثبات خواهد شد.

چیستی امنیت
واژه‌ امنیت، برگرفته از ماده «امن»، در لغت به معنای ایمنی، بی‌هراسی، اطمینان، آرامش و آسودگی است. اما در اصطلاح، با توجه به گستردگی حوزه علوم انسانی، تعاریف بسیاری را می‌پذیرد. برای مثال، چنین تعریفی ارائه می‌دهند:
امنیت ملی، حالتی است که ملتی، فارغ از تهدیدِ از دست دادن تمام یا بخشی از جمعیت، دارایی و یا خاک خود به سر می‌برد. دانش‌نامه‌ بین‌المللی علوم اجتماعی، امنیت ملی را توان یک ملت در حفظ ارزش‌های داخلی از تهدیدات خارجی می‌داند. در تعریف دیگری آمده است:
امنیت در بُعد عینی، فقدان تهدیدات نسبت به ارزش‌ها، منافع و اهداف و در جهت ذهنی، فقدان ترس از این‌که این بنیان‌های ملی (ارزش‌ها، منافع، اهداف) مورد هجوم فیزیکی و غیر‌فیزیکی واقع بشوند را مورد سنجش قرار می‌دهد.
نیز آمده:
امنیت وضعیت مطلوب را گویند که مردم یک جامعه، در آسایش و به دور از ترس و ارعاب، به حیات اجتماعی خود ادامه می‌دهند...
تفسیرهای مختلف و گاه بحث‌برانگیز درباره‌ این واژه، باعث شده تا عده‌ای آن را «نمادی مبهم» و دسته‌ای دیگر آن را «کلمه‌‌ای با معانی بسیار» بدانند. در مجموع می‌توان امنیت را فقدان تهدید ذهنی و فیزیکی در عرصه‌های مختلف زندگی بشری دانست.
تصور این واژه در بدو امر، منعکس‌کننده‌ بُعد نظامی مسیله، یعنی ایمنی از جنگ و تسلیحات نظامی است؛ چنان‌که تعاریف سنتی این واژه در دنیای غرب (مکتب ریالیسم)، بر قدرت و صلح متمرکز است. چنین اندیشه‌ای، یعنی «امنیت به معنای فقدان تهدیدات نظامی»، در دوران تمایل دولت‌ها به سلطه‌جویی و کشورگشایی و حاکمیت تفکرِ «جنگ به مثابه ابزار ممتاز سیاست خارجی» بر کشورهای اروپایی، در حوزه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل مسلط گردید. ولی امروزه با تحولات اساسی‌ای که در نظم جهانی رخ داده و با اهمیت یافتن سایر حوزه‌های امنیتی، چنین برداشتی کلاسیک محسوب می‌شود. گرایش برای به حاشیه‌راندن نیروهای نظامی در معادلات امنیتی، از جریانی سیاسی ـ تاریخی سرچشمه می‌گیرد که تأسیس جامعه ملل و سازمان ملل متحد تجلی آن هستند. هدف هر دو سازمان، جای‌گزین کردن ابزارهای حقوقی، قانونی، دیپلماتیک و... به جای کاربرد نیروی نظامی، برای حل اختلاف‌ها و پایان‌بخشیدن به درگیری‌ها بود که متعاقباً اصالت و اهمیت یافت و به صورت روی‌کردی تمام‌عیار رخ نمود. منتقدان مفهوم سنتی امنیت معتقدند که عناصر و مؤلفه‌های جدید امنیتی، اقتصاد، دانش فنی، محیط زیست و... هستند و در این میان، عامل اقتصاد مهم‌‌تر است. برای مثال، باری بوزان در تقسیم‌بندی تهدیدات به پنج گروه اشاره می‌کند: نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی. گروهی دیگر از اندیش‌ورزان (مارکسیست‌ها) عدم مساوات اقتصادی را منشأ همه تهدیدها می‌دانند. گروهی نیز مانند کارولین توماس با عنایت به وضعیت کشورهای جهان سوم، از تهدیدهای ویژه‌ای چون ملت‌سازی، سلامتی و تأمین غذایی نام می‌برند. با وجود این، بی‌گمان تهدیدهای نظامی، اولویت خود را در مسائل امنیتی از دست داده‌اند و مؤلفه‌های دیگری در این عرصه خودنمایی کرده‌اند.
با این تفاسیر، ما امنیت را واژه‌ای فراگیر شامل ابعادی چون اقتصاد، فرهنگ، سیاست، اجتماع، حقوق و محیط زیست می‌دانیم که غفلت از هر کدام، می‌تواند منبع عمده‌ای برای ناامنی باشد. لذا در ترسیم هر استراتژی موفق امنیتی، علاوه بر توجه به واقعیات در راستای تأمین حداکثر منافع و مصالح و اهداف ملی در چارچوب ارزش‌ها و هنجارهای بنیادین، نیازمند عنایت به تمامی مقولات بالا هستیم. گفتنی است که اگر‌چه ابعاد و حوزه‌های امنیتی متحول گشته، مسئله تأمین امنیت هنوز در رأس اهداف دولت‌هاست و در حوزه مطالعات استراتژیک داخلی و بین‌المللی، اهمیتی روزافزون یافته است.

جایگاه امنیت در نظام سیاسی اسلام
امنیت، در گفتمان سیاسی اسلام شباهت بسیاری به سلامت دارد و احادیث اسلامی آنها را دو نعمت ناشناخته نام برده‌اند. در حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
امنیت و سلامت دو نعمت است که بسیاری از مردم در آن مغبونند.
امنیت در اندیشه حضرت علی(علیه السلام)، علاوه بر همه‌جانبه بودن، مقدمه‌ برقراری عدالت و آزادی در جامعه است. در کتاب فقه سیاسی اسلام آمده:
اسلام، امنیت را یکی از اصول زندگی و حالتی اجتناب‌ناپذیر در زندگی جمعی و عنصری ضروری در بهره‌وری از مزایا و مواهب حیات، و نیز زمینه‌ساز تکامل و ارتقای بشر تلقی کرده است و آن را از مقدس‌ترین آرمان‌های بشری و الهی یاد نموده است.
چنان‌که در آیه 55 سوره‌ نور آمده، امنیت بالاترین نویدی است که به جامعه‌ برین در راه ایمان و عمل صالح داده می‌شود:
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِیِ ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا)؛
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‏اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد؛ همان‌گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد، و آن دینی را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند، و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند.
حضرت علی(علیه السلام) در خطبه 105 نهج البلاغه، اسلام را رمز امنیت می‌شمارد و می‌فرماید:
خداوند، اسلام را برای گروندگانش رمز امنیت خواست.
بنابراین، اسلام، امنیت را شرط حرکت عظیم اجتماعی برای ملت و زمینه‌ساز پیشرفت‌های معنوی و مادی می‌داند و از منظر اسلام، می‌توان امنیت را سلامتی و مصونیت از هر تهدیدی دانست. هر حکومت و جامعه‌ای، برای تحقق اهداف خود نیازمند ایمنی از تهدیدات است. حکومت اسلامی نیز از این امر مستثنا نیست. حکومت مهدوی، آیینه‌ تمام‌نمای حکومت اسلام است و در زمان تحقق خود، تجلی‌بخش حوزه‌های مختلف امنیتی است. ما در نظام سیاسی اسلام بر این اعتقادیم و بر ادعای خود، دلایلی مستحکم از آیات و روایات داریم. مباحث بعدی این مقاله، در‌بر‌گیرنده ابعاد مختلف امنیت در حکومت حضرت ولی‌عصر(عج) است.

جایگاه امنیت در حکومت مهدوی
الف) امنیت اقتصادی
ارتباط میان اقتصاد و امنیت، ارتباطی تازه و نو نیست. توجه به قانون اساسی کشورها نشان می‌دهد که بهبود وضع اقتصادی و تأمین امنیت، دو هدف اصلی همه نظام‌هاست. در بُعد مطالعات امنیتی، پس از افول نظریه‌ امنیت نظامی، اقتصاد جایگاه فراگیرتری یافت و لذا، منازعات نظامی جای خود را به رقابت‌های اقتصادی داد. اقتصاد، در هر زمانی در‌بر‌گیرنده مقولات تأمین‌کننده‌ معاش مردم بوده و به اموری چون منابع طبیعی، نیروی انسانی و تلاش و فعالیت بشری وابسته است. از چالش‌های اصلی در این عرصه می‌توان به نابرابری‌های اقتصادی، کم‌بود منابع، غارت‌گری‌ها و انتقال منابع به سایر حوزه‌های امنیتی اشاره کرد که در جهان معاصر، نمودهای عینی آن وجود دارد. طبقات مختلف اقتصادی فقیر و غنی، نابرابری‌های اقتصادی و توزیع ناعادلانه را می‌نماید. غارت‌گری‌های امپریالیسم جهانی، موجب کمبود منابع در کشورهای ضعیف گردیده و نظامی‌گری در عرصه داخلی و بین‌المللی که بسیار به پشتوانه‌ اقتصادی نیاز دارد، باعث انتقال ثروت‌های ملی به این حوزه شده است. تمامی این مشکلات، به دنبال خود ناامنی‌های اقتصادی به بار می‌آورد و اقتصاد ضعیف، پی‌آمدهای دیگری، چون ضعف و ناتوانی در جریان رقابت‌های بین‌المللی، تحدید قلمرو نفوذ در سیستم بین‌المللی، افزایش آسیب‌پذیری دولت‌ها در رویارویی با تهدیدها و نارضایتی عمومی در داخل کشور را دربردارد.
بنابر آیات و روایات، حکومت صاحب الزمان(عج) از این ناامنی‌ها به دور است. در خصوص وجود منابع طبیعی باید گفت که ظهور حضرت، کلید گشایش گنج‌های زمین و آسمان است. در جلد چهارم مستدرک، ص 558، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمود:
در پایان امت من، مهدی(عج) خروج می‌کند. خداوند باران را به واسطه‌ او فرود می‌آورد و زمین گیاه خود را می‌رویاند. او اموال را به تساوی تقسیم می‌کند و چهارپایان فراوان می‌گردند و این امت بزرگ می‌شود.
هم‌چنین در آن کتاب، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمود:
مهدی(عج) در امت من است... پیروان من در آن زمان نعمتی می‌یابند که هرگز همانند آن نعمت نیافته‌اند. زمین‌خوردنی‌های خود را عطا نموده و چیزی از آن اندوخته نمی‌کند. ثروت در آن روز مانند خرمن، جمع‌آوری می‌شود....
در روایتی دیگر آمده است:
هنگامی که قایم قیام کند... زمین گنج‌های پنهان خود را ظاهر می‌کند و برکاتش را آشکار می‌سازد و بی‌نیازی همه‌ مؤمنان را فرا‌می‌گیرد؛ به‌طوری که کسی محلی برای پرداخت صدقه و احسان خود پیدا نکند.
در امنیت اقتصادی، علاوه بر اهمیت وجود منابع و ثروت‌های خدادادی، عدالت و توزیع‌ عادلانه ثروت میان مردم نیز مؤلفه‌ای مهم است. امام علی(علیه السلام) در خصوص عدالت فرموده‌اند:
خداوند سبحان، عدالت را قوام‌بخش (زندگی) مردم قرار داده است و مایه‌ دوری از حق‌کشی‌ها و گناهان و وسیله‌ آسانی و گشایش برای اسلام.
ایشان در جای دیگر می‌فرمایند:
عدالت، شالوده‌ای است که هستی بر آن استوار است.
از جمله ویژگی‌های وجودی معصومان (علیهم السلام) و لازمه‌ امامت آنان، عدالت است. در این‌باره هیچ شکی نیست و می‌توان با قطعیت تمام گفت که امام زمان(عج) در مسئله توزیع‌های اقتصادی، به هیچ وجه ناقض عدالت نخواهد بود. در روایتی از امیر مؤمنان(علیه السلام) آمده است:
خداوند تبارک و تعالی دنیا را از بین نمی‌برد تا قایم ما اهل‌بیت قیام کند. او دشمنان ما را به هلاکت می‌رساند، جزیه از کسی نمی‌پذیرد... مردم را به گرفتن اموال می‌خواند و آن را به طور مساوی بین آنها تقسیم می‌کند و در میان امت به عدل رفتار می‌کند.
طبری در کتاب بشارة المصطفی از طاووس نقل کرده که گفت:
مهدی(عج) در بذل مال بسیار بخشنده است. با فقرا و بی‌چارگان مهربان و با کارگزاران سخت‌گیر است....
در جای دیگر آمده:
... حقوق سالانه و ماهانه مردم دوچندان به آنان پرداخت می‌شود و بین همه‌ مردم مساوات برقرار می‌گردد تا آن‌جا که دیگر کسی محتاج زکات نیست....
با اعمال عدالت در عرصه‌ اقتصاد، از عوامل مهم بی‌ثباتی و ناامنی که همان نارضایتی عمومی است، از بین خواهد رفت.
در مسیله‌ نظامی‌گری، باید به این مطلب اشاره کنیم که با امنیت فراگیری که در حکومت امام زمان(عج) برقرار می‌شود و با نابودی ابرقدرت‌های استعمارگر، نظامی‌گری و مسابقات تسلحیاتی منتفی است. نتیجه‌ این امر، انتقال منابع و ثروت‌های ملی به سایر حوزه‌هاست که خود باعث رشد، توسعه و غنای اقتصادی می‌شود و صلح و امنیتی افزون‌تر به بار خواهد آورد.
در پایان این مبحث، به کلام زیبای امیر مؤمنان(علیه السلام) در خطبه‌ 138 نهج البلاغه اشاره می‌کنیم:
... زمین میوه‌های دل خود (معادن طلا و نقره) را برای او بیرون می‌ریزد و کلیدهایش را به او می‌سپارد. او روش عادلانه در حکومت حق را به شما می‌نمایاند و کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را که تا آن روز متروک مانده‌اند، زنده می‌کند.

2. امنیت سیاسی و نظامی
از دیگر وجوه امنیتی در هر حکومتی، شق سیاسی و نظامی آن است که به علت ارتباط نزدیک این دو، آنها را در یک مبحث آورده‌ایم. مهم‌ترین چالش‌های حوزه‌ سیاست در دنیای معاصر، مسایلی چون مشروعیت نهادها و نظام‌های سیاسی، تشخیص «خودی» و «غیرخودی» و وجود ابرقدرت‌ها و زورمداران جهانی است که حوزه امنیت جهانی را تحت تأثیر خود قرار داده‌اند.
مشروعیت نظام سیاسی که اشاره‌ مستقیمی به روش به قدرت رسیدن حاکم دارد، از مهم‌ترین عوامل ثبات و امنیت داخلی و بین‌المللی هر کشور است. نظامی که فاقد مشروعیت سیاسی باشد، از پایگاه مردمی برخوردار نیست و پایه‌ای سست و لرزان دارد. این معضل می‌تواند زمینه را برای وابستگی سیاسی نظام به ابرقدرت‌ها فراهم آورد. از نمونه‌های تاریخی آن، نظام شاهنشاهی پهلوی است که ضعف داخلی و نبود پایگاه مردمی، از جمله عوامل دخیل در وابستگی روزافزون آن بوده است. غالباً بین امنیت سیاسی و میزان استبداد رژیم‌ها، رابطه‌ معکوس وجود دارد؛ چرا‌که استبداد، منجر به خشونت و خشونت نیز از‌بین‌برنده‌ تعادل و امنیت سیاسی در جامعه است. نظام‌های مستبد و دیکتاتوری، همواره مایه‌ ویرانی‌ها، غارت‌ها، قتل‌ها و بسیاری ناامنی‌های دیگر در عرصه‌ اجتماع بشری بوده‌اند. از منظر امام علی(علیه السلام)، استبداد، به انحصارطلبی می‌انجامد و موجب قیام مردم علیه حکومت می‌شود.
از منظر اسلام، هر حکومت باطلی مطرود است. حکومت، تنها از آنِ خداوند متعال است و اولیای خدا به اذن او بر مردم حاکمند. طبق آیات و روایات، غلبه حق بر باطل و نابودی حکومت‌های نامشروع، امری حتمی است؛ حتی اگر یک روز به پایان دنیا مانده باشد. خداوند متعال در آیه 81 سوره‌ اسراء می‌فرماید:
(قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ‏ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً)؛
بگو حق آمد و باطل نابود شد. آری، باطل همواره نابودشدنی است.
از امام باقر(علیه السلام) در تأویل این آیه روایت شده که حضرت فرموده‌اند:
زمانی که قایم قیام کند، پادشاهی باطل را از بین می‌برد.
این وعده‌ الهی حق است؛ ‌چنان‌که روایت شده بر بازوی راست حضرت صاحب‌الزمان(عج) این آیه حک گشته است. با تحقق این امر، پادشاهی و حاکمیت، به جایگاه اصیل خود (حکومت اولیای الهی) باز خواهد گشت. آن امام، از مشروعیتی الهی برخوردار است و لذا، موجبات ناامنی‌هایی که در حکومت‌های باطل مشهود است، از بین خواهد رفت.
در خصوص چالش‌ بعدی در عرصه‌ سیاست امروزین، یعنی تشخیص «خودی» و «غیر‌خودی»، باید گفت که حریم امنیتی هر جامعه، در وهله‌ اول، نیازمند تعریفی از این دو مفهوم و ترسیم مرزهای هویتی بین این دو است. تشخیص دوست و دشمن و تعیین چنین مرزهایی، دشوار و شکننده است و از دیرباز رهبران دولت‌ها را به خود مشغول داشته است. در صحنه‌ چالش‌های امنیتی، همواره «نوش» با «نیش» و «هویج» با «چماق» قرین بوده است. اما در حکومت مهدوی، با حضور امام زمان(عج)، این تعیین و تشخیص‌ها امری محال نیست و دشمن از دوست، به راحتی باز شناخته می‌شود. در کمال الدین از امام صادق(علیه السلام) آورده شده:
زمانی که قایم قیام کند، هیچ کس از آفریدگان خدا در برابر او نمی‌ایستد، مگر آن‌که او را می‌شناسد؛ شایسته باشد یا ناشایسته. در شخص او نشانه‌ای است برای اهل فراست و او همان راه ثابت است که با نور خدا می‌نگرد و از جانب خدا سخن می‌گوید و چیزی از او پنهان نیست.
در تفسیر برهان جلد دوم، صفحه 1027، در خصوص آیه شریفه‌ (یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ...) از امام صادق(علیه السلام) روایتی آمده است که فرمود:
خداوند ایشان (مجرمان) را می‌شناسد و لیکن در‌باره‌ قایم(عج) آمده که ایشان را با نشان‌های پیشانیِ آنان می‌شناسد.
با این تفاسیر، در عرصه‌ حکومت ولی‌عصر(عج)، خودی و غیر‌خودی نه تنها شناخته می‌شوند، بلکه دشمنان و غیرخودی‌ها به هلاکت خواهند رسید. امپریالیسم و استکبار جهانی از نمودهای عینی ناامنی و دشمنی در دنیای کنونی‌اند که با دلایل عوام‌فریبانه‌ خود و در جهت منافع و اهدافشان بر کشورهای ضعیف که از نظر منابع طبیعی غنی هستند، چنگ انداخته و غارت‌گری می‌کنند. حضور امام زمان(عج) در عصر ظهور، موجب قطع شدن ایادی استکبار جهانی می‌شود. در نتیجه این امر، امنیت به کشورهای مستضعف جهان و ملل محروم و ستم‌دیده باز می‌گردد و ثروت‌های ملی آنان در راه رشد و شکوفایی مردمی به کار برده خواهد شد.
در حوزه‌ نظامی، مهم‌ترین مسیله، بحث گسترش تولید سلاح‌های هسته‌ای است که خواب آرام را از چشم کشورها ربوده و توان تخریبی آن روزافزون است. اغلب قدرت‌مندان جهانی این تسلیحات را عامل بازدارنده در مقابل دیگر قدرت‌ها می‌دانند. اما نکته‌ اصلی این‌جاست که به هنگام لزوم، از استفاده از این تسلیحات بیم و هراسی ندارند. نمونه‌ آشکار آن، کشتار مردم بی‌دفاع هیروشیما و ناکازاکی است که امریکا عامل آن بود. علاوه بر همه‌ اینها، تکثیر سلاح‌های هسته‌ای، هزینه‌های اقتصادی و زیست‌محیطی فراوانی دارد که خود موجبات ناامنی را فراهم می‌آورد. با نابودی زورمداران جهان در دولت پربرکت مهدوی، مسئله مسابقات تسلیحاتی و ناامنی هسته‌ای منتفی خواهد بود.

3. امنیت اجتماعی
بدانید، آن کس از ما که فتنه‌های آینده را دریابد، با چراغی روشن‌گر در آن گام می‌نهد و بر همان سیره و روش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) رفتار می‌کند تا گره‌ها را بگشاید، بردگان و ملت‌های اسیر را آزاد سازد، جمعیت‌های گم‌راه و ستم‌گر را پراکنده و حق‌جویان پراکنده را جمع‌آوری کند. حضرت مهدی(عج) سال‌های طولانی در پنهانی از مردم به سر می‌برد. آن‌چنان که اثرشناسان، اثر قدمش را نمی‌شناسند، گرچه در یافتن اثر و نشانه‌ها تلاش فراوان کنند. سپس گروهی برای در هم کوبیدن فتنه‌ها آماده می‌گردند و چونان شمشیرها صیقل می‌خورند. دیده‌هایشان با قرآن روشنایی گیرد و در گوش‌هایشان تفسیر قرآن طنین افکند و در صبح‌گاهان و شام‌گاهان جام‌های حکمت سر می‌کشند.
مسیله‌ قومیت‌ها و نژادها در عرصه‌ اجتماعات بشری همواره چالش‌آفرین بوده است.
قوم عبارت است از یک جمعیت انسانی مشخص با یک افسانه‌ اجداد مشترک، خاطرات مشترک، عناصر فرهنگی، پیوند با یک سرزمین تاریخی یا وطن و میزانی از حس منافع و مسیولیت.
بنابراین، قوم دارای عناصری محوری چون هویت، اعتقاد، آگاهی و فرهنگ مشترک است. به نظر می‌رسد بحث امنیت اجتماعی از منظر چالش قومیت‌گرایی و تعصبات نژادی، جلوه مهم‌تری داشته باشد. مرور تاریخ، نشان‌گر بحران‌های داخلی و بین‌المللی است که ریشه در قومیت‌گرایی، تعصبات نژادی و نبود هویت واحد دارد. تجربه‌ نژادپرستی آلمان نازی که سفید را نژاد برتر می‌دانست و از کشتار دیگر نژادها ابایی نداشت و بحران‌های داخلی امریکا که بر اثر تبعیض نژادی میان سیاه و سفید رخ می‌دهد، از نمودهای عینی تاریخی است.
آن‌چه زیبا و امیدبخش به نظر می‌رسد، تجلّی و تحقق حضور مردی است که در آینده‌ای نزدیک به این مسائل پایان می‌بخشد. در عرصه‌ حکومت مهدوی، آن‌چه مایه‌ ارزش و تعالی بشر است، تقوا و اسلام است. کرامت انسانی در این نظام‌ها بر پایه ایمان و عمل صالح است. این ملاکِ ارزشی، هویت دینی واحدی به مردم می‌بخشد که در هم‌شکننده‌ هویت‌های کاذبی، چون ناسیونالسیم که نتیجه‌ تلاش بشر برای ایجاد هم‌رنگی در درون ملت‌هاست و یا جنبش فمینیسم که به دنبال تعریف هویت بر مبنای جنسیت و وارد کردن آن به عرصه‌ سیاست و قدرت است، خواهد بود. از ابن‌بکیر نقل شده که می‌گفت:
از حضرت ابی‌الحسن(علیه السلام) معنی کلام خداوند در آیه‌ (وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُُرْجَعُونَ) را پرسیدم. فرمود: «در شأن قایم فرود آمده است. زمانی که خروج کند، یهود و نصاری و آفتاب‌پرستان و زندیقان و مرتدان و کافران، شرق و غرب زمین را گرفته باشند. پس اسلام را بر آنان عرضه می‌دارد. هرکدام که اسلام آورد، او را به نماز خواندن و دادن زکات و آن‌چه مسلمانان به آن مأمور می‌باشند، امر می‌کند و هر‌که اسلام نیاورد، گردن او را می‌زند تا آن‌که در مشرق و مغرب کسی نماند، مگر آن‌که خدا را به یگانگی بشناسد.»
با حاکم شدن کلمه‌ توحید بر تمام سرزمین‌ها، وحدت و یگانگی هویتی بر بشر حاکم می‌شود و امت اسلامی به تمام معنای کلمه به وجود می‌‌آید. پی‌آمد این امر، کنار گذاشتن اختلافات قومی و تعصبات نژادی و خروج از بحران‌های اجتماعی است.
هم‌چنین در حوزه‌ امنیت اجتماعی، مسئله احساس امنیت افراد نسبت به هم مطرح است که در زندگی روزمره‌ آنان جریان دارد. شیخ مفید امنیت مردم در اجتماعِ زمان حکومت حضرت مهدی(عج) را با نقل روایتی روشن می‌سازد:
... در دوران او ظلم و ستم برطرف شود، راه‌ها امنیت پیدا کند، زمین برکات خود را خارج گرداند، هر حقی را به صاحب آن برگرداند....

4. امنیت فرهنگی و معنوی
امروزه فرهنگ، از موضوعات مهم عرصه‌ اجتماعی و مسائل امنیتی است. به‌خصوص با مطرح شدن بحث جهانی‌شدن و خطر یک‌پارچه‌سازی فرهنگی، هم‌چنین شکستن مرزهای امنیتی به وسیله وسایل ارتباطی، اهمیت این حوزه افزون‌تر گردیده است. از منظر امام خمینی، امنیت فرهنگی مقدم بر امنیت سیاسی و اقتصادی است. فرهنگ با اندیشه و باور و ذهن افراد سر‌و‌کار دارد و اساس هر تحولی است.
فرهنگ به مجموعه‌باورهایی اطلاق می‌شود که در ذهن افراد جامعه نهادینه شده است. بنابراین، می‌توان گفت که نقش تک‌تک افراد جامعه و طبایع آنها در شکل‌گیری هر تفکر و فرای آن، فرهنگی برجسته است. بر اساس نظر برخی فیلسوفان و دانش‌مندان که از سطح تحلیل خرد استفاده کرده‌اند، طبع بشر منبع اصلی ناامنی است. افرادی چون ماکیاولی، انسان‌ها را ذاتاً شرور می‌دانند و کسانی چون هابز، حتی انسان را گرگ انسان برمی‌شمارند.
ما بر این اعتقادیم که اگرچه طبع بشری، در شکل‌گیری فرهنگ‌ها یا ناامنی‌های اجتماعی دخیل است، با توسعه‌ آموزشی، اخلاقی و مذهبی، می‌توان امیدوار بود که بشر جایگاه اصلی خود را بشناسد و اصول اخلاق و ارزشی را در جامعه اجرا کند.
ما در نظام تشیع، به تحقق وعده‌ الهی، یعنی برپایی حکومت عدل الهی امیدواریم. در این‌صورت اسلام عزیز که طبق روایات جز اسمی در آخرالزمان از آن اثری نمی‌ماند، احیا و زنده می‌شود. خداوند در آیه نهم سوره صف می‌فرماید:
(هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ ‏بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)؛
او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند.
شیخ مفید از علی بن عقبه و او از پدرش نقل کرده که گفت:
هنگامی که قایم(عج) قیام کند...، هر کس اهل هر دینی باشد، به اسلام گرایش پیدا کند و به آن ایمان آورد.
آگاهی و معرفت از لوازم اصلی تأمین امنیت فرهنگی است. با زنده شدن اسلام و برپایی حکومت الهی، طبیعت بشر به جایگاه اصیل خود، یعنی مقام خلیفة اللهی واقف می‌شود. در این جایگاه است که فرهنگ غنی اسلامی برپا خواهد شد و آرامش و طمأنینه‌ فرهنگی و معنوی باز خواهد گشت.
نکته‌ مهم دیگر این است که عرصه‌ سیاست، سال‌های متمادی خالی از مباحث اخلاقی و هنجاری بوده و اندیش‌ورزان، حضور چنین مؤلفه‌هایی را در سیاست انکار کرده‌اند. اما به مرور زمان، جایگاه اخلاق، هنجار و ارزش در این حوزه پررنگ‌تر شده و نظریات جدیدی با عنوان نظریه هنجاری پا به عرصه‌ وجود گذاشته‌اند. اما گاه فهم مسائل ارزشی و اخلاقی و تشخیص آن از شعارهای عوام‌فریبانه و بدعت‌ها در سیاست، امری دشوار است. در دنیای زر و زور و تزویر کنونی که تبلیغات، فریب افکار عمومی و شعارهای دروغین در قالب ارزش‌ها، نقش مهمی یافته و ابرقدرت‌های جهانی با بهره‌گیری از این راه‌کارها، اعمال ننگین خود را ارزش‌مند و منطبق عدالت جلوه می‌دهند، وجود مبارک امام زمان(عج) می‌تواند چنین راه دشواری را بر بشر هموار کند. در روایتی از امام باقر در تفسیر آیه 41 سوره‌ حج (الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الأَرْضِ... وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الأُمُورِ)، آمده است:
این آیه در مورد آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و مهدی(عج) و یاوران آنان است که خداوند آنان را مالک مشرق و مغرب زمین می‌گرداند و دین را آشکار می‌سازد و به وسیله‌ او و یارانش، بدعت‌ها را نابود می‌کند، همان‌طور که بی‌خردی را به وسیله‌ حق، نابود نمود و چنان کند که اثری از ستم دیده نشود و به نیکی‌ها فرمان می‌دهد و از زشتی‌ها جلوگیری می‌کند.
مسلماً اگر زمینه‌ تشخیص صحیح از ناصحیح و عدل از ظلم فراهم شود، اذهان مردم آرامش و اطمینانی بی‌وصف خواهد یافت که در تسکین زندگی روزمره‌ آنان بی‌اثر نخواهد بود. مولا علی(علیه السلام) در خطبه 138 نهج البلاغه می‌فرماید:
او خواسته‌ها را تابع هدایت وحی می‌کند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوس‌های خویش قرار می‌دهند. در حالی‌که با نام تفسیر، نظریه‌های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می‌کنند، او نظریه‌ها و اندیشه‌ها را تابع قرآن می‌سازد.

5. امنیت علمی
بشر در طول ادوار مختلف، با کشف قوانین طبیعی پا به عرصه‌ علوم طبیعی گذاشت و با بهره‌مندی از عقل و استعدادها و توانایی‌های ذاتی، توانست بر نظام طبیعت چیره شود. اما نکته‌ اصلی این‌جاست که علوم بشری همواره در تغییر و تحول است و نمی‌تواند حکم قطعی در مورد مسائل ارائه دهد. علت این است که عقل بشری احاطه کامل بر علوم و قوانین طبیعی ندارد و همه چیز را با تجربه می‌آموزد. روزگاری ممکن است به این نتیجه برسد که مشاهده و تجربه، ملاک علمی بودن مسائل است و هر آن‌چه از بوته‌ آزمایش گذشت، علمی است (پوزیتویسم). و روزگاری دیگر ممکن است در همه‌ مسائل و به‌طور کلی در وجود حقایق شک کند و به نسبیت‌گرایی برسد (پست پوزیتویسم). بنابراین، حوزه علوم بشری همواره با ناامنی‌های فکری و دگرگونی‌ها روبه‌روست. با وجود این گستردگی در علوم کنونی، در احادیث و روایات آمده که مردم در زمان غیبت، تنها به دو حرف از 27 حرف علم، آگاه خواهند شد. اما در زمان حکومت حضرت، تمام حروف آن در میان مردم منتشر می‌شود. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است:
علم و دانش 27 حرف است. آن‌چه تاکنون همه‌ پیامبران آورده‌اند، دو جزء بیشتر نیست و مردم تا امروز، جز دو حرف از علم، آگاهی ندارند. وقتی قایم(عج) قیام کند، 25 حرف دیگر را آشکار می‌نماید و در میان مردم پخش می‌کند و آن دو حرف را نیز به آن ضمیمه می‌کند و 27 حرف در میان مردم پخش می‌شود.
در روایتی دیگر از حضرت علی(علیه السلام) آمده:
(آن‌گاه که حضرتش ظهور کرد)... علم و دانش در دل‌های مؤمنین قرار گیرد، تا جایی که مؤمنی نیازمند دانش برادرش نمی‌شود.
علمی که ولیّ خدا بر مردم عرضه می‌کند، علم الهی است و قطعیت و ثبات را به همراه دارد، نه شکاکیت و نسبیت را و در نتیجه، نویدبخش آرامش فکری خواهد بود.

6. امنیت قضایی و حقوقی
حقوق بشر از جمله‌ موضوعات و مجادلات جهانی است که حتی دست‌آویز قدرت‌های بزرگ، برای پی‌گیری اهداف شوم و توسعه‌طلبانه قرار گرفته است. وضعیت اسفناک‌ عراق در چند سال اخیر، نمونه بارز این مسئله است. از سوی دیگر، تدوین حقوق بشر و تشکیل دادگاه‌های کیفری، در بسیاری از موارد دچار نقصان‌های جدی است؛ چرا‌که عقل بشر قادر نیست بر همه‌ وجوه احاطه یابد و امکان اشتباه دارد و یا ممکن است منافع شخصی در تدوین قواعد و تشکیل دادگاه لحاظ شود.
امور و مسائل حقوقیِ دنیای امروز، به‌خصوص حقوق بین‌الملل یا حقوق شهروندی، بر مبنای عقل بشر غربی است و این ملاک، قاطع نیست و حتی در صورت صحت نیز، این قوانین، ممکن است ابزار هدف زورمداران منفعت‌محور شود. از جمله‌ بحران‌ها در این حوزه، به جنبش فمینیسم می‌توان اشاره کرد که همه‌ قوانین را مردمحور می‌داند و در تلاش است این وضعیت را تغییر دهد. عدالت، وجدان، ایمان، سعه صدر و... از عناصر مهم و کلیدی در حوزه‌ قضاوت هستند. علی(علیه السلام) تضمین امنیت قضایی افراد در جامعه را مستلزم رعایت سه اصل انتخاب قاضی، شرایط قاضی و وظایف دولت در برابر قاضی می‌داند.
حاکمیت الهی از نظر ما مسلمانان، بدون شک از نظر قوانین و اجرای آنها، مشکلی نخواهد داشت. قوانین الهی، کامل‌ترین و جامع‌ترین قوانین هستند و مجری آنها در حکومت مهدوی، شخص امام زمان(عج) است که منتخب الهی است. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
زمانی که قایم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) قیام نماید، با حکم داوودی میان مردم حکم می‌کند و نیازی به گواه ندارد. خدای تعالی به او الهام می‌نماید و او با علم خود حکم می‌کند و هر پرسشی را پاسخ می‌گوید. او با فراست و زیرکی دوست را از دشمن باز می‌شناسد....
در چنین حکومتی، قوانین به بهترین نحو اعمال می‌شود و دست هر صاحب‌نفوذ منفعت‌طلبی کوتاه خواهد شد و لذا حوزه حقوقی و قضاوت از ثبات و سکون بهره‌مند می‌شود. در پایان، به خطبه 138 نهج البلاغه در این خصوص اشاره می‌کنیم. مولا علی(علیه السلام) می‌فرماید:
فردایی که شما را از آن هیچ شناختی نیست، زمام‌داری حاکمیت پیدا می‌کند که غیر از خاندان حکومت‌های امروزی است، عمال و کارگزاران حکومت‌ها را بر اعمال بدشان کیفر می‌کند.
... من مایه‌ امنیت زمینیانم، آن‌چنان‌که ستارگان مایه‌ امنیت آسمانیان هستند. امام مهدی(عج)

نتیجه
اسلام، کامل‌ترین دین الهی و دربرگیرنده نظام سیاسی جامعی است که در این نظام و گفتمان، نقطه ثقل و عنصر مرکزی، حاکمیت الله است. منظور از گفتمان، مجموعة منسجمی از معانی و عناصر زبانی است که یک هسته مرکزی آنها را گرد هم می‌آورد و به آن‌ها معنا می‌دهد. هر گفتمانی، در بستر زمان و مکان خاص و با شرایط مناسب، ممکن است بر سایر گفتمان‌ها حاکم گردد. هسته‌ انسجام‌بخش هر گفتمان، دالّ مرکزی نامیده می‌شود. گفتمان سیاسی اسلام نیز، نظامی معنایی است که دالّ مرکزی آن حاکمیت الله است که پیامبر و سپس ائمه‌ هدی (علیهم السلام) به اذن الهی آن را اجرا می‌کنند. حکومت صاحب‌الزمان(عج)، نقطه اوج تحقق این حاکمیت است. پس در خصوص شکل‌گیری آن شکی نیست. آیه 55 سوره نور، در این‌باره می‌فرماید:
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ‌عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَرْضِ... مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً)
ما مسلمانان معتقدیم در دین الهی خود، دستورهای برای نظام حکومتی داریم که در صورت اجرای تمام‌عیار آن، به سیستم امنیتی فراگیری دست خواهیم یافت. هم‌چنین از منظر ما، حکومت ولی‌عصر(عج) توانایی برقراری چنین نظام امنیتی را داراست. وجود این حکومت، منشأ صلح و امنیت جهانی و مایه اصلاح و سامان جامعة بشری است. امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید:
در زمین همیشه حجت هست؛ زیرا مردم را اصلاح نکند مگر حجت و زمین را به سامان نیاورد مگر حجت.
نکته مهم این‌که امنیت در حکومت مهدوی، همه‌جانبه و مطلق است. در دنیای کنونی که امنیت مطلق، افسانه‌ای بیش نیست و هر نوع امنیتی نسبی است، ما به روزی امید داریم که مهدی موعود(عج) حاکم بر جهان بشری شود و وجودش خیر و برکت و امنیت فکری و عینی جهان‌شمولِ مطلق را به ارمغان آورد، تا جایی که اساساً نیازی به سخن گفتن درباره امنیت بشری نباشد.
اعظم نجفی مقدم




سایت خبری جهان شیعه(اخبار شیعیان)