غریبانه
غریبانه
غریبانه
چشمم به در مانده است، که حیران است...
و نگاهم به انتظار نشسته است، که در اشک غوطه ور است...
و من مانده ام تا که پدر را بیاورد، مادر...
***
و چه سخت بود امروز، ناجوانمردانه...
و چه ناشکیبا بود آتش، داغ تر از همیشه...
و چه بد باز شد درب خانه، محکم تر از لگد...
چرا مادر بر نمیگردد، دیر تر از هیچ وقت...
که صدایش از منتهای حجاب بر پاست، غریبانه...
و زمزمه میکنم نفرین را، مظلومانه...
***
إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهیناً
(احزاب ۵۷)
آنان که خدا و پیامبرش را بیازارند،لعنشان نمود خدای آنها را در دنیا و آخرت، و آماده نمودشان عذابی خار کننده
***
هیچ گاه فراموشم نمیشود، فاطمیه...
ارسال نظرات