کتک زدن یک زن توسط خلیفه دوم

أَنَّ عُمَرَ بن الخطاب رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ سَمِعَ نَوَّاحَةً بِالمَدِینَةِ لَیْلاً، فَأَتَی عَلَیْهَا فَدَخَلَ، فَفَرَّقَ النسَاءُ، فَأَدْرَکَ النَّایِحَةَ فَجَعَلَ یَضْرِبُهَا بِالدرَّةِ، فَوَقَعَ خِمَارُهَا، فَقَالُوا: شَعْرُهَا یَا أَمِیرَ المُؤْمِنِینَ فَقَالَ: أَجَلْ، فَلاَ حُرْمَةَ لَهَا. [۱]

شبی در مدینه صدای نوحه و گریه و زاری به گوش عمر بن خطاب رسید. در پی صدا رفت و داخل خانه‌ای شد که صدا از آنجا بیرون می‌آمد، زنان را پراکنده کرد تا رسید به زن نوحه خوان. شروع کرد به تازیانه زدن آن زن. در این هنگام روپوش (چادر) زن نوحه خوان از سرش افتاد، به عمر گفتند: روپوش او از سرش افتاد. دست از سرش بردار. گفت: آری! ولیکن این زن احترامی ندارد!

آیا حاکم اسلامی، حق دارد که بدون اجازه وارد خانه مردم بشود؟

با این که خداوند می‌فرماید:

یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لا تَدْخُلُواْ بُیُوتًا غَیرَْ بُیُوتِکُمْ حَتیَ‏ تَسْتَأْنِسُواْ وَ تُسَلِّمُواْ عَلیَ أَهْلِهَا ذَالِکُمْ خَیرٌْ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون‏.

فَإِن لَّمْ تجَِدُواْ فِیهَا أَحَدًا فَلا تَدْخُلُوهَا حَتیَ‏ یُؤْذَنَ لَکمُ‏ْ وَ إِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُواْ فَارْجِعُواْ هُوَ أَزْکیَ‏ لَکُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیم‏. [۲]

ای افرادی که ایمان آورده‏‌اید! در خانه‏‌هایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید؛ این برای شما بهتر است شاید متذکّر شوید! و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: «بازگردید!» بازگردید، این برای شما پاکیزه‏‌تر است و خداوند به آنچه انجام می‏‌دهید آگاه است!

 

پی نوشت:

[۱] الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای۲۱۱هـ)، المصنف، ج ۳، ص ۵۵۷، ح۶۶۸۲، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، ۱۴۰۳هـ.

[۲] سوره نور، آیه ۲۷ و ۲۸.

 

///